شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۹۰





                 این وبلاگ در ایران مسدود است .برای اطلاع از خبرهای بعدی به آدرس زیر مراجع کنید.
                                                                       

                                                                   www.behrozpa.blogspot.com

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۹۰

طاقت بیار ای هم وطن !



 سکوت در برابر حکومتی که  خفت وخواری برای مردمش به ارمغان آورده و فقر و تنگ دستی را نثار این مردم کرده است نمی تواند دل این ملت آزادیخواه را نسبت  به آنچه که این رژیم می خواهد بدست آورد.این نظام دیکتاتوری باید بداند ادامه حکومتش رو به پایان است وسر انجامی جز حکومت های دیکتاتوری که هم اکنون تمام دنیا شاهدآن هستند ندارد و از هر لحاظ مشروعیت خود را نزد این ملت شریف از دست داده اند.همۀ ما میدانیم سکوت در برابر این رژیم آخوندی ضربۀ سنگینی است به این سرزمین آریایی واز بین بردن آرزوهای که برای ایران بزرگ داریم .
این روزها فریاد  مردم برای به دست آوردن آزادی و دمکراسی واز بین بردن نظام ظلم و ستم بر این سرزمین از سوی سران دیکتاتور رژیم جمهوری اسلامی جرم محسوب می شود. عاقبت این فریادها جز شکنجه ،حبس های طولانی واعدام چیزدیگری برای این ملت غیور به ارمغان نمی آورد و این خواسته مردم تا تحقق نیابد این فریادها همچنان ادامه دارد..
به امید آزادی و سر افرازی برای مردم ایران !
تقدیم به همۀ انهایی که برای آزادی و دمکراسی ایران بزرگ هم اکنون در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران چشم انتظار فردای بهتر برای این قوم آریایی و اهورای دارند ، همچنین تقدیم به آنهایی که تا لحظه شهادت به دست این رژیم منفور خواهان نابودی حکومت دیکتاتوری بر سر ملت غیور ایران بودند..

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، شهریور ۰۱، ۱۳۹۰

عدم درمان و تشدید فشارهای غیر انسانی علیه وبلاگ نویس زندانی



بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" وبلاگ نویس زندانی که در شرایط حاد جسمی بسر می برد از ملاقات کابینی با خانواده اش محروم گردید. 
وبلاگ نویس زندانی محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) که از ناراحتی حاد جسمی مانند کلیه و بیماری گوارشی مدتی است که شدیدا در رنج می باشد و تا به حال چند بار دچار خونریزی معده شده است. دردهای شدید کلیه باعث فشارهای مضاعف بر وی می باشد. اما بازجویان وزارت اطلاعات از درمان وی خوداری می کنند و ناراحتی جسمی وی را به عنوان ابزاری برای فشار آوردن علیه این زندانی سیاسی بکار می برند. 
از طرفی دیگر در یک اقدام غیر انسانی دیگر علیه این وبلاگ نویس زندانی اقدام به قطع ملاقات کابینی او باخانواده اش نمودند.قطع ملاقات کابینی او بدون هیچ دلیلی صورت گرفته است و برای تحت فشار قرار داد وی بکار برده می شود. 
وبلاگ نویس زندانی محمد رضا پورشجری شهریور ماه 1389 در منزلش با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند سپاه که در دست بازجویان وزارت اطلاعات می باشد منتقل گردید. بازجویان وزارت اطلاعات او را تحت شکنجه های وحشیانۀ جسمی و روحی قرار دادند. این شکنجه ها به حدی شدید بود که آقای پورشجری برای رهایی از این شرایط اقدام به خودکشی ناموفق نمود.او به مدت 7 ماه بطور مستمر در سلولها انفرادی و تحت شکنجه های مستمر روحی قرار داشت.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۹۰

۴ ماه حبس تعزیری و ۵ سال حبس تعلیقی برای «هیلا صدیقی» شاعر جوان ایرانی

انتخابات ریاست جمهوری درسالهای اخیر یکی از انتخابات زشت حکومت دیکتاتوری تمامیت خواهان حاکم بر عریکه های قدرت و شاید پر اعدام ترین سال دهۀ سوم حکومت جمهوری اسلامی ایران باشد ، در این سالهای بسیاری از بی گناهان به اتهاماتی واهی دستگیر ،زندانی،شکنجه و بر خلاف تمام اصول قانونی،شرعی ، اخلاقی و انسانی به گناهان ناکرده ، مجازاتهای بس سنگین یافته اند.
جای تعجب نیست که ایران از نظر رعایت نکردن موازین حقوق بشری یکی از کشورهای است که اکثریت آزد اندیشان و مدافعان حقوق بشری وآزادیخواهان راه دمکراسی در راستای محکومیتهای بی حد و حصر اندیشمندان،نخبگان،اساتید، دانشجویان ، نویسندگان ، روزنامه نگاران ، فرهیختگان ودر یک کلام دگر اندیشان به جرم عضویت در کانون مدافعان حقوق بشری و سایر فعالیتهای انسان دوستانه به مجازاتهای ضد بشریت اعدام محکوم گردیده اند..
هیلا صدیقی، شاعر و ادیب جوان و از نگارندگانِ شعرهای انتقادی، توسط دادگاه انقلاب به ۴ ماه حبس تعزیری و ۵ سال حبس تعلیقی محکوم شد!
محکومیت این شاعر جوان هدیه دیگریست به هنرمندان سرزمین ما از سوی سران منفور قضایی که امروزه حکم جلاد بر این ملت ستمدیده دارند. گفتنی است هیلا صدیقی که پس از انتخابات سال ٨٨ نیز، بارها احضار و مورد بازجویی قرار گرفته بود، روز سه شنبه بیست و پنجم مرداد ماه، در شعبه بیست و شش دادگاه انقلاب محاکمه شده و نتیجه دادگاه هنوز اعلام رسمی نشده است!

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۹۰

معلم زندانی عبدالرضا قنبری در معرض خطر حکم ضد بشریت اعدام !


همانطور که همۀ ما می دانیم، در طول تاریخ، تداخل دین در حکومت محیط را برای رشد اختلافات مذهبی، افراط گرائی، ظهور حکومت های استبدادی و ارتکاب خیانتها و جنایات گسترده تحت لوای دین، مستعد نموده است. وضع قوانین ناعادلانه علیه اقلیتهای قومی و مذهبی، تبعیض جنسیتی و همچنین اعمال مجازات های غیر انسانی از قبیل اعدام، سنگسار، شلاق و زندان، همگی از نتایج دخالت دادن دین در حکومت می باشد.حکومت آخوندی ایران در حال حاضر از این قبیل حکومت هاست که همه چیز را تحت عنوان دین به رخ همه می کشاند و مردم را در تنگنای زندگی قرار می دهد . شکنجه ها ی آگاهی (بازجویی فنی) و گول زدن متهم و عدم اجازه استفاده از وکیل در دادگاه های جمهوری اسلامی بدین معناست است که متهم باید آنقدر شکنجه شود تا به اتهامات واهی و دروغین اعتراف کند  و این خود به معنی مجوزی قانونی برای شکنجه می باشد که متهم حق هیچ گونه دفاع قانونی از خود را ندارد.
معلم زندانی عبالرضا قنبری در دی ماه 88 در محل کارش با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شد. او چندین هفته تحت بازجویی بازجویان وزارت اطلاعات قرار گرفت ودرحین بازجویی تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت . بازجویان وزارت اطلاعات با نسبت دادن اتهامات واهی پرونده او را به شعبۀ 15 دادگاه انقلاب فرستادند تا صلواتی قاضی فرمایشی این شعبه او را با اتهامات محاربه و تبلیغ علیه نظام محاکمه و محکوم به اعدام نماید . این در حالی است که او همانند صدها زندانی سیاسی دیگر به صرف داشتن دیدگاههای مستقل و اعتراض به جنایتهای که در ایران صورت گرفته است در زندان بسر می برند.طبق گزارشات این معلم زندانی بار دیگر در معرض خطر حکم ضد بشریت اعدام قرار گرفته و پرونده این زندانی سیاسی را برای اجرای این حکم ناعادلانه به اجرای احکام فرستاده شده تا بار دیگر شاهد حکم ضد بشریت ولایت جهل و نادان رژیم جمهوری اسلامی نسبت به فعالان جنبشی و منتقد به این نظام باشیم .
به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی از زندانهای رژیم استبدادی !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۹۰

به امید آزادی تمامی منتقدان به نظام حاکم بر ملّت شریف ایران بزرگ !


رژیم حاکم بر ایران که یک نمونه بارز از حکومت های دینی می باشد، هیچ اعتقادی به حق آزادی قلم، بیان و اندیشه ندارد. در چنين فضائي، اقلیتهای مذهبی که شامل سنی ها، مسیحیان، زرتشتیان، بهائیان، یهودیان و.... می شوند، همچنین دراویش و حتی شیعیانی که به قرائتی متفاوت از اسلام اعتقاد دارند، تحت آزار و فشار قرار می گیرند. آنها با کوچکترین اعتراض و انتقادی بازداشت و با اتهامات واهی در دادگاه های غیرقانونی بدون داشتن وکیل محاکمه و به مجازات های سنگین و حتی اعدام محکوم می شوند.
نقض مفاد منشور حقوق بشر سازمان ملل متحد و بی اعتنائی به قوانین بین المللی توسط رژیم ولایت فقیه، از ابتدای تاسیس آن در سال 1357 پدیدار شد و همواره بر شدت سركوب و شكنجه دگراندیشان افزوده گردید. تا جائی که وقايع پس از انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه 1388، هرگونه تردیدی را نسبت به ماهیت دیکتاتوری آن از بین برد. امروزه تمامی خانواده های ایرانی، داغدار یا آسیب دیده هستند و بسياري از آنها تحت تاثير سیستم تفتيش عقايد و خفقان موجود، به ناچار باورداشت های خود را پنهان کرده و یا مجبور به ترک وطن شده اند. اکنون در سراسر جهان، حکومت مدعی اسلام سیاسی در ایران، مبین بی عدالتی ها و اقدامات خشونت بار است. در جریان نا آرامی های پس از انتخابات، شمار زیادی از فعالان سیاسی و روزنامه نگاران نیز بازداشت شدند که شماری از آن ها همچنان در زندان به سر می برند.
ایران یکی از کشورهای است که بیشترین  روزنامه نگاران  زندانی را به خود اختصاص داده واکثر خبر نگاران و منتقدان به نظام را به اقدام علیه امنیت کشور به حبس های طولانی مدت محکوم کرده است . هم اکنون تعداد زیادی  از روزنامه نگاران و فعالان رسانه ای کشور در زندان به سر می برند. تعدادی از آنها با احکام غیر قانونی برای همیشه و یا برای چندین سال از ادامه کار بازمانده اند و برخی نیز با نا امن بودن فضای کار حرفه ای زندگی در غربت و تبعید خود خواسته را به رغم میل خویش در پیش گرفتند. طی دو سال گذشته دادگاه های رژیم اسلامی حبس های طولانی مدت را برای روزنامه نگاران و فعالان عرصه رسانه ها صادر کرده است که نمایان رعب و وحشت حاکمان دیکتاتور نسبت به منتقدان به نظام حاکم بر ملت است.
به امید آزادی تمامی منتقدان به نظام دیکتاتوری !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۹۰

حکم ناعادلانه برای یک فعال مدنی کرد


 مردم کرد سالهاست که با خشونت، سرکوب و تروریسم دولتی از سوی سران حاکم بر این سر زمین آرایایی و اهورای مواجه اند و این در حالی است که رنج و آزار و ادبار این مردم از سوی حاکمان دیکتاتور که خود را پیروان راستین اهل بیت می دانند  مورد بی توجهی وبی اساس قرار گرفته ، رفتارها و برخوردهای خشونت بار دولتی نسبت به مردم کرد مدتهاست که از سوی این حاکمان به اجرا در می آید که منجر به خفه کردن فریادهای آزادیخواهانه این ملت ستمدیده گردیده است .با کوچکترین اعتراض یا انتقاد به رژیم و عملکرد آنها در عرصۀ ملی باید سالهای سال زیر سلطه استبدادی و ستم گری این جنایاتکارن وادار به سکوت شد وعمر خود را در زندانهای مخوف این رژیم دیکتاتوری سپری کرد .
 فعال مدنی کرد صلاح مصتفی پور 27 ساله اهل شهرستان سقز و حدود 9 ماه پیش در منزل شخصی پدری توسط نیروهای امنیتی این شهر بازداشت و مدت زیادی را در زیر شدیدترن شکنجه ها بوده و در دادگاه شهر سقز به اتهام محارب  و اقدام علیه امنیت ملی به 20 سال زندان و تبعید به زندان میناب و ممنوع ملاقات همیشگی محکوم شده است. 
گفتنی است که نامبرده در دادگاه محکوم شده که در حدود 20 سال حبس خود اجازه هیچ گونه ملاقاتی و یا ارتباطی با خانواده خویش را ندارد.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۹۰

تایید حکم اعدام زندانی عباس توکلی برازجانی


بنابه گزارشات رسیده به" فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" حکم اعدام زندانی عباس توکلی برازجانی توسط دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفته است و هر لحظه امکان به اجرا در آوردن این ضد بشری می رود.حکم ضدبشری اعدام علیه زندانی عباس توکلی برازجانی 38 ساله توسط دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفته است. علیرغم اینکه مدتی از تایید حکم اعدام می کذرد ولی هنوز به او در زندان این حکم را ابلاغ نکرده اند و فقط بصورت شفاهی به خانوادۀ وی اعلام شده است.تایید حکم ضد بشری اعدام علیه این زندانی که به گواه یکی از مامورین نیروی انتظامی در دادگاه بی گناه می باشد و هر لحظه احتمال اجرای این حکم می رود.او در حال حاضر در بند 1 زندان گوهردشت کرج زندانی است.از طرفی دیگر در تاریخ 6 مردادماه 1387 زندانی امیر حسین توکلی برازجانی 33 ساله زیر شکنجه های وحشیانه و غیر انسانی و به طرز فجیعی در آگاهی شاهپور تهران به قتل رسانده شد و امروز سومین سالگرد جانباختن این زندانی بی دفاع می باشد.امیر حسین توکلی به خاطر مقاومت و شعار دادن علیه سران رژیم ولی فقیه در زندان زجر کش گردید.علیرغم گذشت 3 سال از قتل زیر شکنجه این زندانی می گذرد اما هنوز عاملین شکنجه و قتل او به مجازات نرسیده اند و همچنان در سمت های بالاتری مشغول قتل و شکنجۀ مردم ایران هستند.لازم به یادآوری است 27 تیر ماه 1387 مامورین نیروی انتظامی با یورش به 2 آپارتمان مسکونی خانواده توکلی برازجانی و شلیک به آنها خانم سودابه شادپور 50 ساله از ناحیه گردن مورد اصابت گلوله قرار گرفت.آقای امیر عباس توکلی برازجانی و بردارش حسین توکلی برازجانی در مقابل چشمان سایر اعضاء خانواده مورد ضرب وشتم شدید قرار گرفتند و چند ساعت در منزل شخصی آنها تحت شکنجه قرار داشتند . این یورش وحشیانه نیمه های شب در حالی که خانم ها و فرزندان آنها در حال استراحت بسر می بردند صورت گرفت. خانم ها ، دختران جوان و خردسال مجبوربه عوض کردن لباسهای خود در مقابل چشمان پاسداران بودند و به آنها فحشهای غیر اخلاقی میدادند . پس از آن تقریبا تمامی اعضای خانواده دستگیرو به آگاهی شاپور منتقل شدند. اسامی آنها به قرار زیر می باشد: طناز ابوالحسنی احمدی 16 ساله/خسرو قائدی 17 ساله /مهنابا توکلی برازجانی 26 ساله/فاطمه فراهانی واشکانی/سودابه شادپور 50 ساله /عباس توکلی برازجانی 38 ساله /حسین توکلی برازجانی 33 ساله / محسنآنها تحت شکنجه های طاقت فرسا و غیر انسانی قرار گرفتند که به قرار زیر می باشد: با انبر دست پوست نقاط حساس بدنشان را فشار دادن که منجر به زخمی شدن آنها می شد /برای مدت طولانی با باطوم و سایر اشیاء آنها را مورد شکنجه قرار میدادند / ازپشت دست بند و پابند زدن / جوجه کباب کردن /آویزان کردن به مدت طولانی تا زمانی که زندانی بیهوش شود/ تشنه نگه داشتن زندانی برای مدت طولانی / حق استفادۀ تنها 2 بار از سرویس بهداشتی د ر طی 24 ساعت و هربار به مدت 2 دقیقه / تهدید به تجاوز به خانم های دستگیر شده توسط قاضی پرونده آخوندی بنام روشن/هنگام شکنجه کیسه بر روی صورت زندانی کشیدن/ پریدن روی دست زندانی با پا در حالی که دستبند به دست زندانی است که منجر به فرو رفتن دست بند به دست زندانی می شد/ سایر اعضای خانواده یا شاهد شکنجه بستگان خود بودند و یا صدای ضجه و ناله های آنها را می شنیدند. زنده یاد حسین توکلی برزاجانی 33 ساله در اثر شکنجه های قرون وسطائی و وحشیانه و مستمر در حالی که تمامی بدن او سیاه شده بود.در 6 مردادماه 1387 در سلول کناری برادرش آقای عباس توکلی زندانی بودو صدای شکنجه ها و ضجه های برادرش را می شنید . بعد از مدتی صدای وی خاموش گردید و هیاهوی پاسداربندها که می گفتند: مُرد او ُمرد را می شنید. و بدین طریق این زندانی بی دفاع و اسیر را به قتل رساندند.دستور دهندگان و شکنجه کنندگان زندانیان بی دفاع در آگاهی شاهپور تهران ؛سرهنگ پاسدار مرتضی رستمی نیا رئیس بازداشتگاه ،سرهنگ پاسدار کرمی، سرهنگ پاسدار مدحی و افراد تحت فرمان آنها بودند.
فعالین حقوق بشرو دمکراسی در ایران

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۹۰

مرگ یکی دیگر از زندانیان سیاسی کرد دربهداری زندان مرکزی ارومیه

سالهاست نظام حقوق کیفری ایران به دلیل تکلیف نامشخص اش ما بین دو نظام حقوقی اروپایی(اروپای قاره ای) و اسلامی دچار تعارض ،نقصان و حتی ناکارآمدی بوده، علیرغم تلاش های ارجمند حقوق دانان از سویی و فقها از سویی دیگر کماکان در حقوق کیفری ایران سنتز قابل اتکا و اطمینان بخشی از دونظام حقوقی مذکور که بتواند ضامن نظم و امنیت اجتماعی در کنار عدالت حقوق بنیادین شهروندان بوده باشد،بویژه در حوزه های مباحثه آمیز حقوق زندانیان سیاسی و مسئولیت های کیفری و کیفیت آن ، دفاع مشروع و... شکل نگرفته ، حقوق جزای ایران بر این مبنا از بی سامانی شگفت انگیزی رنج می برد .دلیل این همه بی توجهی سران نظام حاکم بر ملّت ایران  ترس از وحشت و بدور ماندن از حقایقی است که سران این نظام گریبانگیر آن خواهد شد .
کودتای سیاسی فاشیسم به رهبری محمود احمدی نژاد علاوه برسرکوب شدید اعتراضات خیابانی مردم،دستگیری گسترده فعالین سیاسی،روزنامه نگاران و فعالین دانشجویی سرشناس را به عنوان یک پروژه سیاسی ازپیش تعیین شده و سازمان یافته درپی داشت.عمده دستگیرشدگان را در سلولهای انفرادی بندهای امنیتی  سپاه تحت شدیدترین شکنجه ها و فشارهای روحی و جسمی قرار گرفتند تا با پذیرش اعترافات ساختگی و تن دادن به ایفای نقش در سناریوهای کثیف نوشته شده توسط نیروهای امنیتی و سرکوبگرانه شان در باب عاملیت دولتهای خارجی برای تحقق انقلاب مخملی در ایران را مورد تایید قرار دهند .این اقدامات دیکتاتوری موجب ترس و وحشت زندانیان بی گناه و گردن نهادن آنها به جرمهای است که تصورش هم برای مردم غیر قابل قبول است ،همین سخت گیریها و شکنجه هاست که زندانیان را به کام مرگ می کشاند.
بعد از ظهر روز گذشته دوم مردادماه سال جاری یک زندانی کرد، در بهداری زندان مرکزی ارومیه براثربی توجهی مسئولان زندان و بیماری جان باخت. به گزارش آژانس خبری موکریان، ناصر خانی زاده اهل بوکان که اخیراً از زندان بوکان جهت معالجه به ارومیه منتقل شده بود روز گذشته در بهداری زندان ارومیه درگذشت. گفته می شود ناصر خانی زاده که از بیماری دستگاه گوارش به شدت رنج می برد از طرف دادگاه انقلاب به اتهام همکاری با یکی از احزاب مخالف به 18 ماه حبس محکوم شده بود.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، تیر ۳۰، ۱۳۹۰

ادامۀ اعتراضات زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج

در حال حاضر تعداد زیادی از زنان ومردان   شریف و آزاده این میهن که برای احقاق حقوق خود تلاش می کنند در بازداشت بسر می برند. آنها با وحشیانه ترین شیوه دستگیر و گاها در خیابانها و در معرض دید عموم مورد ضرب وشتم قرارمی گیرند و با خشونت تمام به مکانهای نامعلومی برده می شوند و هفته ها و بعضا ماهها در سلولهای انفرادی تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی قرار می گیرند. پس از آن ، آنها را به بندهای مجرمین عادی و خطرناک منتقل می کنند و در شرایط طاقت فرسائی قرار می دهند. آنها پس از ماها بلاتکلیفی در دادگاههای چند دقیقه ای به احکام سنگین و تبعید محکوم می شوند. خانواده های آنها از خشونت مامورین وزارت اطلاعات و کسانی که در مراکز قضائی قرار دارند در امان نیستند و مجبورا مدت طولانی را بدون اطلاع از عزیزانشان را بسر ببرند و دائم مورد تهدید بازجویان وزارت اطلاعات می باشند.زندگی برای زندانیان در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی به کابوسی تبدیل شده که رهایی از آن زندانیان را وادار به هر گونه خشونت علیه پاسداربندها نموده که منجر به کشته و زخمی شدن زندانیان بی دفاع و حتی محرومیت آنها از امکانات لازم که باید هر زندانی از آن به نحو احسن برخوردار باشد نموده است.
طی روزهای گذشته در  زندان گوهردشت کرج درگیریهای بین زندانیان و پاسدار بندها وجود داشته که منجر به اعتراض تمامی زندانیان گردیده است .زندانیان  خواهان اصلاحات قوانین ضد بشریت از سوی مقامات زندان گوهر دشت کرج هستند که زندان را به قتل گاه تبدیل نمده اند و هر کاری که بتوانند بر ضد زندانیان بی دفاع انجام می دهند . این همه بدرفتاری و خشونت علیه زندانیان بی گناه نشانه رعب وحشت حکومت دیکتاتوری جمهوری اسلامی ایران است که برای بقای خود وحکومت ظالمانه بر سر ملّت شریف ایران دست به هر اقدام ضد بشریتی می زنند.
همۀ ما ملّت شریف ایران خواهان پایان دادن به تشدید اقدامات خشونت بار علیه این زندانیان بی دفاع هستیم، واز تمامی ارگانها و سازمانهای مدافع حقوق بشر خواهان اصلاحات قوانین ضد بشریت در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران هستیم .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۹۰

تشدید اقدامات سرکوبگرانه علیه زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج توسط جلادان حکومت دیکتاتوری

این روزها ماموران جنایتکار رژیم جمهوری اسلامی ایران  اقدامات سرکوبگرانه و وحشیگرانه خود را علیه زندانیان سیاسی به جایی رسانده اند که زندانیان را وادار به هر گونه اعمال خشونت بار علیه پاسداربندها و گارد زندانیان نموده که این درگیریها منجر به کشته و زخمی شدن زندانیان بی گناه شده است  .مامورین وزارت اطلاعات زندانیان سیاسی را بدون هیچ دلیلی از رفتن به هواخوری محروم نموده اند.آنها دستور قطع آب گرم استحمام زندانیان سیاسی را داده اند و زندانیان سیاسی از داشتن آب گرم برای استحمام محروم هستند..
محدودیتها و اقدامات سرکوبگرانه از مدتی پیش علیه زندانیان سیاسی کاملا ایزوله شده در سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج آغاز  شده و روز به روز بر شدت آن افزوده می شود.یورشهای شبانه، انتقال به شکنجه گاه های وزارت اطلاعات ،عدم درمان زندانیان سیاسی که در شرایط حاد جسمی هستند ،نبود وسایل لازم خنک کننده هوا در گرمای شدید تابستان،نبود آب سردکن در سالن،اخاذی مبالغ هنگفت از زندانیان سیاسی جهت داندانپزشکی و عدم رسیدگی دندانپزشکی به آنها،اخاذی از زندانیان سیاسی جهت تامین آب سرد کن،وسایل خنک کننده و عدم به اجرا در آوردن آن وعده ها و موارد متعدد دیگری ازجمله اقداماتی هستند که زندانیان از آن بی بهره اند.
جمعه شب 24 تیرماه حدودا حوالی ساعت 24:00 یک درگیری خونین در بند 3 زندان گوهردشت معروف به بند کارگری روی داد که در جریان این در گیری خونین یکی از زندانیان به قتل رسید و تعدادی دیگر زخمی شدند. زندانی که در این درگیری خونین جانباخت علی (مصطفی) اقدمی نام داشت و اخیرا از زندان قزل حصار به زندان گوهردشت کرج منتقل شده بود. وضعیت تعدادی از زخمی شدگان وخیم می باشد که گفته می شود به یکی از بیمارستانهای خارج از زندان منتقل شده اند.
این درگیری خونین که برای مدتی ادامه داشت اما پاسداربندها و گارد زندان از دخالت در آن خوداری کردند و پس از پایان درگیری زندانی کشته شده و زخمی شدگان توسط خود زندانیان به بهداری زندان منتقل شدند.
درگیریهای خونین توسط باندهای مافیایی زندان که در پخش مواد مخدر و سرکوب زندانیان معترض به شرایط غیر انسانی زندان روی می دهد آنها بدستور محمد مردانی رئیس زندان ،خادم معاون زندان ،فرجی نژاد رئیس اطلاعات زندان و رئیس بندها اقدام به درگیری با زندانیان و حذف آنها می نمایند.
طبق گزارشات فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران در هفته های اخیر درگیریهای خونین شدت بیشتری به خود گرفته است که هر بار منجر به مرگ ،نقص عضو،از کارافتادگی تعدادی از زندانیان شده است.تمام دلایل و شواهد حاکی از آن است که این درگیریها با چراغ سبز و خواست مسئولین زندان صورت می گیرد آنها همچنین هیچ اقدامی هنگام روی دادن درگیریها خونین انجام نمی دهند و حتی هنگام درگیری پاسداربنده ها را از بند خارج می کنند تا درگیری به نحو مطلوب باندهای مافیایی و دستور دهندگان آنها پیش رو
د 
به امید رهایی تمامی زندانیان سیاسی از چنگال گرگ های درنده ولایت شوم و پلید حکومت آخوندی !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، تیر ۲۱، ۱۳۹۰

22 تیر ماه سالروز شهادت رهبر حزب دمکرات کردستان ایران ( عبدالرحمان قاسملو ) و همراهانش گرامی باد

باید عاملان جنایت 13 ژوئیه 1989در دادگاه عادلانه محاکمه شوند و دولت اتریش هم به خاطر ترس از اعمال خشونت های ایران علیه این کشور  و به خاطر آزاد کردن عاملین ترور دکتر عبدالرحمان قاسملو رهبر حزب دمکرات کردستان ایران وهمراهانش محاکمه شود
گفت و گو با نسرین قاسملو همسر دکتر عبدالرحمان قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان ایران . در صدای آمریکا

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، تیر ۲۰، ۱۳۹۰

محمدصدیق کبودوند رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان وارد پنجمین سال حبس خود شده است

طبق تقویم زندان محمدصدیق کبودوند رئیس سازمان دفاع از حقوق بشر کردستان که به دلیل حمایت و دفاع از حقوق بشر به 11 سال حبس محکوم و زندانی شده، پس از 49 ماه حبس، وارد پنجمین سال از حبس گردیده است. کبودوند طی این مدت حتی برای یک ساعت اجازه مرخصی نداشته و از 15 ماه پیش تاکنون نیز از دیدار حضوری با خانواده خود محروم بوده است. وی براساس دستور کتبی دادستان از هرگونه مرخصی، دیدار حضوری با خانواده و حتی ویزیت پزشک قانونی و بررسی پرونده بیماری ایشان محروم و ممنوع گردیده است. ما خانواده کبودوند براین باوریم که علت این همه سخت گیری نسبت به ایشان به دلیل مقاومت و ایستادگی و به گفته مقام های امنیتی «بر سر موضع بودن» وی و کرد بودن کبودوند است، که این موضوع عناد مسئولان امنیتی و قضایی را نسبت به مردم کرد و بویژه عزیز در بند ما نشان می دهد.
«پایگاه اطلاع رسانی خانواده کبودوند»

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، تیر ۱۵، ۱۳۹۰

18 تیر روز آزادیخواهان و دانشجویان غیور را فراموش نکنید !


 به مناسبت 18 تیر ماه که سالروز قیام آزادیخواهان و وطن پرستانه دانشجویان غیور و شجاع ایران زمین در سال 78 خورشیدی سکوت نکنیم و به علت دستگیری و مقاومت دلیرانه فرزندان این مرز و بوم اهورائی که برای رهایی سرزمین آریایمان  حتی به شهادت رسیدند از هیج تلاشی دست بر نداریم  وراه پر افتخار آنها را ادامه دهیم تا سایۀ ننگین جمهوری اسلامی از سر ملت شریف ایران برداشته شود.ملت شریف ایران برای آزادی  وطن خود حاضر به هیچگونه سازشی و مدارایی با حکومت دیکتاتور جمهوری اسلامی ایران نیستند که با فریب مردم به قدرت رسیدند، چرا که خوب می دانند که در این 32 سال جهنمی، چه بر سر مردم نگون بخت آورده اند، از گرانی و تورم سالیانه و ماهیانه و روزانه و حتی ساعتی گرفته تا دستگیری و شکنجه و زندان و مرگ و اعدام و پخش گسترده مواد مخدر بین جوانان گرفته تا غارت و چپاول و به یغما بردن ثروت نفت و معادن این مرز و بوم و کارهای دیگری که هیچ حکومت در دنیا که هر چند هم دیکتاتور و جعلی باشد نمی کند. ولی این ملایان از خدا بی خبر بنام خدا و پیامبر و دین و مذهب در راه دشمنی با مردم این سرزمین آریایی و اهورائی هر چه که می توانند واز دستشان بر می آید کوتاهی نمی کنند چرا که می دانند هم دلی و اتحاد ملی می تواند پایۀ ننگین این نظام دیکتاتوری را سست وبرای همیشه نابود کند.
پس تنها راه آزادی ما ایرانیان این است که منتظر کمکی از طرف هیچ قدرتی در جهان نباشیم بلکه آزادی ما فقط با همبستگی و مبارزه در راه نابودی نظام دیکتاتوری به دست می آید. پس ای ایرانیان شجاع و وطن پرست ، وقت مبارزه است دست در دست یکدیگر برای آزادی وطن و تغییر سرنوشت کودکان آینده و فعلی به خیابانها بیاییم و تا آزادی وطن دست از مبارزه بر نداریم. چرا که حکومتهای دیکتاتور فقط از همبستگی مردم می ترسند. تمامی سعی خود را برای از بین بردن همبستگی بین صفوف و صنوف مردم بکار می برند. پس ما هم باید فقط با همبستگی و مبارزه به پیروزی برسیم و هیچ کس و هیچ قدرت و حکومتی در دنیا به آزادی ما فکر نمی کند و در این راه به ماکمک نخواهند کرد و فقط باید با اراده و خواست خودمان آزادی را کسب نماییم .

به امید طلوع خورشید بر این سر زمین آریایی و اهورائی !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۹۰

بازجویی ،شکنجۀ روحی و جسمی گروه دیگری از زندانیان سیاسی در بند سپاه زندان گوهردشت کرج


بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" در ادامه تشدید فشارها وایجاد شرایط قرون وسطایی علیه زندانیان سیاسی سالن ایزوله شدۀ 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج 3 زندانی سیاسی دیگر به بند سپاه منتقل شدند و چندین ساعت مورد بازجویی،شکنجۀ جسمی و روحی و تهدید بازجویان (شکنجه گران) وزارت اطلاعات قرار گرفتند.
روز پنجشنبه 9 تیر ماه زندانیان سیاسی منصور رادپور،رضا جوشن و افشین بایمانی به سلولهای انفرادی بند سپاه که در دست بازجویان وزارت اطلاعات می باشد برده شدند.آنها چندین ساعت در سلولهای انفرادی بطور مجزا مورد بازجویی،شکنجۀ روحی و جسمی و تهدیدات بازجویان وزارت اطلاعات قرار گرفتند. 
از طرفی دیگر زندانیان سیاسی بهروز جاوید طهرانی،صالح کهندل،محمد علی منصوری و فرزاد مددزاده که در روز سه شنبه 7 تیر ماه به سلولهای انفرادی بند سپاه منتقل شده بودند از وضعیت و شرایط آنها هیچ خبری در دست نیست و بعضی از گزارشات حاکی از آن است که آنها به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل شده اند.
در حال حاضر زندانیان سیاسی سالن ایزوله شدۀ 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج در شرایطی بسیار سخت و طاقت فرسایی نگهداری می شوند. آنها از داشتن آب سالم و خنک نوشیدنی محروم هستند،این سالن فاقد امکانات برودتی و تهویه در گرمای شدید تابستان می باشد،زندانیان سیاسی که از بیماریهای حاد رنج می برند از درمان محروم می باشند،اخاذی مبالغ سنگینی از زندانیان سیاسی برای دندانپزشکی و عدم انجام آن ،به عمد زمان کوتاه هواخوری را از ساعت 15:00 که در معرض تابش شدید نور خورشید و گرمای زیاد می باشد تعیین کرده اند تا حتی هنگام هواخوری آنها تحت فشار باشند
بازجویان (شکنجه گران) وزارت اطلاعات به این همه محدودیتهای غیر انسانی اکتفا نموده اند و با انتقال گروهی از زندانیان سیاسی به سلولها انفرادی قصد دارند شکنجه های روحی و جسمی را علیه آنها تشدید کنند.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جمعه، تیر ۰۳، ۱۳۹۰

زندانی سیاسی منصوره بهکیش را دریابید !



زمانی است که دشمنان آزادی و برابری هر روز بیش از پیش با تصویب قوانین ضد انسانی و تبعیض آمیز در مورد زنان ،اجباری کردن حجاب و مورد ضرب و شتم قرار دادن زنان در خیابان به منظور تحمیل نوع پوشش به آنان ،حقوق زنان این سنگر داران آزادی و برابری و آموزگاران عطوفت و مهربانی را زیر پا گذشته و هر بانک اعتراضی را در گلوگاه خفه و پرچمداران راه آزادی  را به زندان و تبعید محکوم می کنند.
هدف جمهوری اسلامی ایران از این کار ایجاد رعب و وحشت ،ایجاد مانع بر سر راه جنبش زنان برای رسیدن به خواسته های بر حقشان و در نهایت تحقیر و ترور شخصیتی آنان است . تا به حال تعدادی از زنان بدلیل دفاع از حقوق خود ماهها و حتی سالهاست که در زندان بسر می برند و برخی از آنان به احکام سنگین  حتی مرگ محکوم شده اند.
بنا بر گزارشات خانم منصوره بهکیش از حامیان مادران عزادار روز یکشنبه 22 خردادماه در یکی از فروشگاه ها مورد یورش وحشیانۀ مامورین وزارت اطلاعات قرار گرفت و همراه با تعدادی دیگر دستگیر و به بند 209 زندان اوین شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل گردید.. از زمان بازداشت تاکنون خانوادۀ بهکیش پیگیر وضعیت و شرایط عزیز خود هستند و تقریبا روزانه به دادگاه انقلاب مراجعه می کنند اما دادگاه انقلاب از پاسخ دادن به این خانواده سرباز می زند و حتی بازداشت خانم بهکیش را تایید نمی کنند . زندانی سیاسی منصوره بهکیش  پس از نزدیک به 2 هفته بازداشت در سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین که همچنان تحت بازجویی مستمر و شکنجه های روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد . اما با توجه به اعتراضات داخلی و بین المللی نسبت به بازداشت وی روز چهارشنبه اول تیرماه بازجویان وزارت اطلاعات برای کاهش فشارهای بین المللی به منظور آزادی او، در حالی که آنها کنار وی قرار داشتند امکان تماس تلفنی کوتاه و کنترل شده به او داده شد . خانم بهکیش همچنان در سلول های انفرادی بند 209 زندان اوین ، تحت بازجویی و شکنجه های روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد .
به امید آزادی خانم بهکیش و تمامی  زندانیان  سیاسی در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۰

نوجوان زندانی( علی نصیری ) با اتهام دروغین در معرض صدور حکم اعدام قرار دارد



 امروزه در ایران بزرگ همه  به استبداد و دیکتاتوری نفرین می گویند وبه آزادی و دمکراسی آری ،آری که ملّت غیور ایران جانشان را فدای آن می کنند واز ته دل فریاد می زنند  که خواهان آزادی و دمکراسی برای این سرزمین مهر ورزی هستند که بهای آن حتی با گرفتن جان این ملّت آریایی باشد. کسانی که در این راه شهید شدند به ما آموختند وقتی مستبدین خون ریز همه چیز را می خواهند به بن بست بکشانند و زندگی را به ذلت و خواری تبدیل کنند، جانهای پاک زنان و مردان و جوانان بی گناه که در راه آزادی و دمکراسی  می کوشند را به جوخۀ دار می کشانند . البته دیکتاتورهای حاکم گمان می کنند که با حذف فیزیکی جوانان آزاده این میهن، مردم را در اسارت خویش نگه می دارند.
اما  امروز می بینیم که خون هزاران زن و مرد جوشان و خروشان است . خون آنها در رگ دانشجویانی که در دانشگاههای کشور سرود آزادی سر می دهند، خون آنها در رگ کارگرانی که در جای جای ایران فریاد عدالت راسرمی دهند،خون آنها در رگ زنانی که فریاد حقوق برابر را سرمی دهنددو خون آنها در رگ جوانانی که در شهرهای مختلف ایران خواهان دگرگونی بنیادین نظام دیکتاتوری در ایران هستند.اما ملایان دیکتاتور حراسان از خروش داشجویان، زنان ،جوانان و کارگران ، برای ادامه حیات ننگین خود در بن بست مرگ بار گرفتار آمده اند و در سیل که از خون جوانان ایران جاری کرده اند در حال غوطه ور شدن هستند.
اینک نوبت نوجوانی دیگری است که به اتهام دروغین در انتظار حکم اعدام بسر می برد .بنا بر گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران نوجوان زندانی علی نصیری متولد سال 1371 که در زمان دستگیری 17 سال سن داشت. در جریان اعتراضات گسترده مردم ایران در تاریخ 24 خرداد 1388 حوالی ساعت 23:30 دربلوار پاک نژاد سعادت آباد همراه با دوستانش در ماشین شخصی اش دستگیر می شوند.آنها را همان شب به بازداشتگاه آگاهی شاهپور منتقل می کنند و پس از 8 روز بازداشت با فیش حقوقی آزاد می شود ولی ماشین وی همچنان در توقیف اداره آگاهی شاهپور باقی می ماند.
همان شب در حالی که چند ساعت قبل از آن علی نصیری در بازداشتگاه ادارۀ آگاهی شاهپور بود. بامداد 25 خرداد ماه حوالی ساعت 02:30 تعدادی بسیجی که در میدان کاج وسایل نقلیه شخصی مردم را متوقف می کردند و آنها را مورد اذیت و آزار قرار می دادند. توسط یک خودروی ناشناس، بسیجیهای مذبور در میدان کاج زیر گرفته می شوند که یکی از آنها بنام حسین غلام کبیری کشته می شود.
پس از مدتی نوجوان زندانی علی نصیری نامه ای از اداره آگاهی شاهپور دریافت می کند مبنی بر اینکه در تاریخ 9 مرداد 1388 برای باز پس گرفتن خودروی توقیف شده به اداره آگاهی مراجعه نماید.هنگامی که این نوجوان به اداره آگاهی مراجعه می کند او را مجددا دستگیر و بازداشت می کنند. او پس از بازداشت در آگاهی شاهپور،به کانون اصلاح و تربیت و سپس به زندان گوهردشت کرج منتقل می گردد. پس از 2 سال بلاتکلیفی در زندان در خرداد ماه جاری وی را به دادگاه منتقل و توسط فردی بنام عزیز محمدی که تقریبا اکثر احکام اعدام در استان تهران توسط این جنایتکار صادر می شود مورد محاکمه قرار می گیرد. علی نصیری بر مبنای 2 اتهام مباشرت در قتل و نداشتن گواهینامه مورد محاکمه قرار گرفت.علیرغم فاصله زمانی بین دستگیری این نوجوان و روی دادن حادثه تصادف که چندین ساعت بعد می باشد.بازهم اصرار بر محکوم شناختن این نوجوان را دارند.پس از 2 سال بلاتکلیفی در بازداشت در آستانۀ مناسبتهای خونین خرداد ماه که توسط سرکوبگران بر مردم ایران تحمیل کردند خبرگزاری سپاه پاسداران معروف به فارس با دروغپردازی و وارونه جلوه دادن واقعیتها سعی دارد که این نوجوان را گناهکار معرفی نماید.علی نصیری که در سن 17 سالگی دستگیر شده است و بیش از 2 سال در بلاتکلیفی در زندان بسر می برد در حال حاضر در بند 5 زندان گوهردشت کرج بند جوانان زندانی است. 
به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۹۰

درخواست جمعی از شخصیتهای برجستۀ سیاسی ،دانشگاهی و وکلاء برای پایان دادن به اعتصاب غذای زندانیان سیاسی


درخواست جمعی از شخصیتهای برجستۀ سیاسی، دانشگاهی و وکلا از زندانیان سیاسی اعتصاب غذا کننده در بند 350 زندان اوین ( پیمان عارف،شاهین زینعلی ،جواد علیخانی و آرش صادقی) برای پایان دادن به اعتصاب غذا جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته شده است.
متن درخواست به قرار زیر می باشد:

عزیزان ، فرزندان رشید ملت،
شما در 10 روزی که اعتصاب غذایتان می گذرد نشان دادید که فرزندان غیور ایران زمین حتی در قلب زندان و اسارت نیز می توانند تخت حاکمان ستمکار را لرزانده، قدرت شان را به چالش بکشند!
شما کار خود را کردید و از جان گذشتگی تان را در راه ملتتان به اثبات رساندید . خون شریف هاله سحابی و هدی صابر نیز به شهادت یک ملت بر ذمه حاکمیت است و ایشان راه گریزی جز پاسخگویی و مسئولیت پذیری در مقابل این جنایت وجود ندارد!
لذا با توجه به نگرانی خانواده ها و افکار عمومی و اینکه شمایان سرمایه های یک ملت بزرگ و امید دموکراسی خواهان ایران هستید و نمی بایست بیش از این قربانی این روش حذف معترضین گردید،
چون پدرانی نگران امروز از شما می خواهیم به اعتصاب غذای خود پایان دهید.

دکتراحمد صدر حاج سید جوادی - دکتر محمد ملکی - دکتر داود هرمیداس باوند -
مهندس کورش زعیم ، گیتی پور فاضل- نرگس محمدی - تقی رحمانی 
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۹۰

22 خرداد روز همبستگی ملّت برای نابودی نظام استبدادی



22 خرداد سالروز اعتراض گسترده مردم ایران به انتخابات تاسف بار ریاست جمهوری که با گذشت 2 سال هنوزسایۀ ننگین حاکمان دیکتاتور بر سرزمین عزیزمان پاک نشده و جامعه ایران را به دروغ و حیله وادار به قبول داشتن این نظام استبدادی نموده اند . رژیم حاکم بر ایران به جای اینکه به خواست بر حق مردم گردن نهد و قدر شناس حقوقي باشد كه ازآنها دریافت می کند در انحراف خود پا می فشارد و حاضر به واگذاری قدرت به مردم نیست و تنها دراین دو سال گذشته هزاران تن را به شهادت رسانده و شماری را هم در صف اعدام و بسیاری از مردم شریف را به جرم قبول نداشتن نظام پلیدشان به حبس های طولانی مدت محکوم کرده اند.
گر چه مبارزه مردم در حال اعتلا ست و بر مبارزه جمعی ضمن گسترش دامنه فعالیتها با تصویر درست ناشایستگی های مدیریت نظام اقتصادی امكان سقوط آن را فراهم آورده است ولی دشواری تامین معاش و فشارهای پلیسی, مردم را به مرز عصبیت كشانده و سبب درگیریهای مكرر و کنشهای مخاطره آمیز تا سر حد تلاشی خانواده ها گردیده تا جایی که گاهی برای بدست آوردن لقمه ای نان, شرافت انسان ها لکه دارمي شود.مجموع عملکرد ناشایست و استبدادی مدیران ,رژیم زندانها را انباشته از زندانی های بی گناه کرده است .آنچنان که نه تنها دیگر توان پذیرش زندانی را ندارد بلکه از دادن خدمات اولیه هم به آنها عاجز است.رژیم ولایت فقیه خوب می داند که خشونت علیه مردم تنها جسارت مردم را افزایش می دهد نه عمر نظام را پس به خود بیایید و دست از کشت و کشتار مردم بی گناه  بردارید وبه خواسته های مردم که آزادی و دموکراسی برای ایران بزرگ است عمل کنید !
آزادی حق طبيعی و مشروع مردم است و سركوب حربه ای ضد بشری است در دستان ديكتاتورها. 22 خرداد يادآور روزی است كه رژيم استبدادی حاكم بر ايران فضای سياسی كشور را آنچنان بحرانی وآزادی را طوری خفه كرده بود كه مردم دردفاع از حقوق شایستۀ خود جز مقابله به مثل چاره ديگري نداشت.به امید روزی که ایران آباد و آزاد داشته باشیم و سایۀ حاکمان دیکتاتور بر سر ملّت شریف ایران برای همیشه برداشته شود !



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جمعه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۰

منافق کیست ؟ و منافقین چه کسانی هستند؟(ارژنگ داودی)



دست نوشته ای از زندانی سیاسی ارژنگ داودی در مورد مدت زمانی که در سلولهای انفرادی بند1 زندان گوهردشت کرج تحت شرایط غیر انسانی قرار گرفته بود و همراه با سایر زندانیان اقدام به سر دادن شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بر خامنه ای نموده بودند" و زندانبانان ولی فقیه به پرونده وی اتهام جدیدی مانند منافق افزودند جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته است که متن آن به قرار زیر می باشد:
با یاد خدا،
آزادیخواهان جهان،
هم میهنان گرامی،
به استحضار همگان می رساند که از تاریخ 4/2/90 به بهانه های پوچ از سوی اداره منحوس حفاظت و اطلاعات زندان رجایی شهر به سرپرستی شخصی به نام فرجی نژاد که روی ساواکی ها را سفید کرده به بند 1 سالن متعفن 2 سلول انفرادی تنک و تاریک شماره 12 منتقل شدم .در اعتراض به این بی عدالتی فاحش و زورگویی عریان در حضور رئیس بند 1 به نام آقای گرامی و پاسدار بندها از جمله میرزا آقایی که خود و برادرش از چماقداران بالفطره هستند و نیز تعداد زیادی زندانیان سالن های عمومی 1 و 3 با صدایی رسا و بسیار محکم شعارهای «مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بر خامنه ای سر دادم» . هر چند که این حرکت کوبنده در همان وقت موجب مشاجره لفظی و متعاقب آن درگیری فیزیکی با پاسداربندها شد ولی چند روز پیش متوجه شدم روی کارت شناسایی اینجانب که فرم مخصوص زندانیان است و اصطلاحا به آن کارت و عکس می گویند و تمام مندرجات روی آن به صورت تایپ کامپیوتری می باشد روبروی نوع جرم که از قبل اقدام علیه امنیت تایپ شده با خودکار قرمز پرانتزی باز کرده و با دست نوشته در پرانتز نوشته اند منافق. 
ضمن افتخار به این حقیقت که هیچ گونه مشابهتی با کارگزاران رژیم فسادپرور ولایت فقیه نداشته و ندارم به طور خلاصه و مختصر و به عنوان مشتی نمونه خروار به شرح زیر اعلام می دارم که منافق کیست؟ و منافقین چه کسانی هستند؟ تا خود باری دیگر هم بخوانید حدیثی مفصل از این مجمل. 
منافقین عموما کسانی بودند؛ که سالهای قبل از انقلاب 57 ایرانیان در مبارزات مردمی علیه نظام ستم شاهی کمترین نقش را داشتند ولی پس از پیروزی انقلاب از احساسات پاک مردم سوء استفاده کرده با موج سواری بر شانه های مردمی به پا خاسته به آرمان های آنان خیانت ورزیدند یا کسانی که بعضا در روزهای پایانی انقلاب به صف مبارزه پیوستند ولی پس از پیروزی انقلاب را خان یغما تصور کرده و از یک سو به چپاولگری پرداخته و از سوی دیگر هزاران مبارز راستین و اصیل را به مسلخ و محبس فرستادند. 
منافقین همان های هستند که پس از فرار شاه انقلابی شدند کسانی که روزی طوطی وار فریاد می زدند درود بر بازرگان چریک پیر ایران و روزی دیگر شعار می دادن مرگ بر بازرگان پیر خرفت ایران و ...علی هذا
منافقین کسانی هستند که فرصت انقلاب را غنیمت شمرده و به طمع مال و جاه انقلاب بزرگ ما را به راست کشاندند و 32 سال است علیرغم ایجاد بحران های گوناگون سیاسی ،اجتماعی، افتصادی ، فرهنگی ، بین المللی ... عقب افتادگیهای علمی ، صنعتی ناشی از آن و نیز علیرغم تمام هزینه های ناگواری که بر ما تحمیل کرده اند هنوز حاضر نیستند کنار بروند. این تازی زادگان و تازی زدگان چنان شیفته قدرت و ثروت شده اند که با وجود کهولت سن و32 سال ایجاد فضاحت های پی در پی در عرصه مدیریت کلان جامعه حریصانه و به ضرب شمشیر به یکه تازی های خود ادامه می دهند 
منافقین همان هایی هستند که خون ما را در شیشه کرده اند و برای مقابله با اعتراضات همگانی پول مردم را صرف خرید کلاه خود ، باتون ، شوکر و سایر ابزار سرکوب می کنند آنهایی که به خاطر یک کشیده و چند روز زندان یا چند ماه تبعید خود را چنان محق می دانند که یک تنه به جای یک ملت تصمیم می گیرند. طی 32ساله گذشته از شاهانه ترین امکانات استفاده نموده و روزانه میلیاردها تومان ثروت ما را به منظور حفظ و نگهداری قدرت پوشالی خود بر دوش ستمدیدگان تحمیل می کنند. 
منافقین همان هایی هستند که خود و فرزندانشان 32 سال است به خرج و هزینه ملت چریده اند و فربه شده اند .همان گدا زادگانی که انقلاب را فرصتی برای غارت و چپاول معنا می کنند همان قداره بندان ، همان ارازل و اوباش ،همان لات و لوت هایی که از انواع راندهای سیاسی ، اقتصادی و آموزشی .... طلب کارانه استفاده کرده ما ایرانیان اصیل را شهروندان درجه 2 قلمداد نموده و خودپرستانه به ریش مردم مظلوم ایران خندیده اند. 
آری منافقین همان کسانی هستند که در هنگام پیروزی انقلاب 57 با وجود کبر سن نه به مدرسه رفته بودند و نه سواد حوزوی داشتند ولی از سر عقده گشایی حتی ساحت علم را نیز ملبس کرده و بدون برخورداری از کمترین استعداد تحصیلی یا غیر تحصیلی خود را به القاب دانشگاهی یا حوزوی مزین نموده اند افراد مفلوکی که با حماقت محض خود را نه خدمتگزار بلکه رهبر و ولی مردم و جانشین خدا و پیامبر و ائمه می پندارند ولی تنها کتابی را که تحت عنوان فقه امام حسن (ع) ترجمه کرده اند را مزورانه تفسیر نموده اند تا دستشان رو نشود.
آری منافقین همان هایی هستند که وقاحت را شرمسار سفاهت کرده اند.
با این همه از زندان مخوف رجایی شهر اعلام می دارم که در طول تاریخ چند هزار ساله خود که علیرغم هجوم مغول ، ترک ، تاتار و تازی همچنان استوار ایستاده ایم و تا ایرانی هست ایران هرگز نمی میرد! به یاری خدا ایرانیان مبارز به زودی طومار این آزادی ستیزان مردم کش را بر می چینند تا آزادی ، دموکراسی و عدالت در سراسر این سرزمین اهورایی منتشر شود.
به امید آن روز،
زندانی سیاسی ارژنگ داوودی
سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج
خرداد 1390


http://hrdai.blogspot.com/

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۹۰

واقعیت مرگ هاله سحابی پارگی طحال بود نه ایست قلبی ..!

گرفتار حاکمیتی شده‌ایم که حتی به مراسم تشییع و تدفین رفتگان نیز رحم نمی‌کند و مأموران حکومت عزاداران را بجای دلداری لت‌وپار می‌کنند و جنازه را می‌دزدند این اقدامات از سوی حاکمان جنایتکار رژیم آخوندی لکه ننگی است که چهره سیاه استبداد دینی را بیشتر از پیش نمایان می کند.
هاله سحابی، ۵۶ ساله،فعال سیاسی و پژوهشگر دینی به هنگام فوت پدرش که در یکی از زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران زندانی بود برای شرکت در تشییع جنازه پدرش وخاکسپاری آن مرحوم مرخصی می گیرد تا هم چون سایر بستگان برای همیشه از پدر عزیزش وداع گوید اما خود او نیز برای همیشه از دست این سران منفور ولایت جهل و نادان رهایی یافت و به شهادت رسید (روحشان شاد ).این فاجعۀ بزرگ در حالی اتفاق افتاد که خانم سحابی عکس پدرش را در دست گرفته بود که يک سری نيروهای لباس شخصی به وی حمله کردند که عکس را از او بگيرنداو سپس به سمت تابوت می رود اما او را با ضرب و شتم از جنازه دور می کنند و با خود می برند.هاله سحابی پس از مداخله ماموران لباس شخصی و درحالی که فضای مراسم بسيار متشنج بود و پس از اينکه ماموران جنازه پدرش را با خود ببردند مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و به دنبال آن پس از اينکه به درمانگاه لواسان برده شود به شهادت می رسد.»

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۰

اعدام یکی از هم وطنان بلوچ در زندان اوین همراه با چند زندانی دیگر


صبح امروز(چهار شنبه 11 خرداد 1390)  عبدالحمید ریگی یکی از هم وطنان بلوچ  همراه با چند زندانی دیگر در زندان اوین اعدام شدند.این حکم در  حالی صورت گرفت که خانواده و وکیل نامبرده  از اجرای حکم بی اطلاع بودند. این زندانی اعدام شده بیش از 8 ماه  که از داشتن ملاقات با خانوادۀ خود محروم بود.
زندانی اعدام شده عبدالحمید ریگی 36 ساله همراه با   محمد ریگی 40 ساله  ، سال 1385 در بزرگراه خلیج فارس تهران در پی درگیری با نیروی انتظامی در حالی که هر دو مورد اصابت گلولۀ آنها قرار گرفته بودند دستگیر شدند و به آگاهی شاهپور منتقل شدند آنها به مدت 5 ماه تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار داشتند.سپس به زندان گوهردشت کرج منتقل شدند.این دو زندانی در شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط صلواتی معروف به قاضی مرگ مورد محاکمه قرار گرفتند و تحت عنوان محاربه به 2 بار اعدام محکوم شدند.
بنا به گذارشات فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران صبح امروز وقتی که همبندیان عبدالحمید ریگی برای گرامیداشت وی در بند 1 زندان گوهردشت کرج در حال برگزاری مراسم گرامیداشتی بودند مورد یورش گارد زندان واقع شدند و مراسم گرامیداشت این زندانی را بر هم زدند. گارد زندان همچنین وسایل شخصی زندانی اعدام شده را جمع آوری و با خود بردند. 
علیرغم گذشت چندین ساعت از اعدام های امروز در زندان اوین هنوز قوۀ قضاییه و رسانه های حکومتی سکوت پیشه کرده اند و به نظر می آید علاوه بر اعدام های علنی که تقریبا روزانه اعلام می شود. اعدام های گسترده پنهانی توسط رژیم ولی فقیه در زندانهای مختلف ایران در جریان است.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، خرداد ۰۹، ۱۳۹۰

گزارش از حضور نسرين ستوده در اولين دادگاه رسيدگی به ابطال پروانه وكالتش


مدرسه فمینیستی: اولين دادگاه رسيدگي به پرونده ابطال پروانه ي وكالت نسرين ستوده صبح امروز با حضور نسرين ستوده در كانون وكلاي دادگستري برگزار شد. نتيجه نهايي به دادگاه تجديد نظر و زمان ديگري موكول شد.صبح امروز هشتم خرداد ماه، نسرين ستوده با دستبند و همراهي دو سرباز و يك زن پليس از زندان اوين به كانون وكلا آمد تا در دادگاه رسيدگي به ابطال پروانۀ وكالتش شركت كند.در اين دادگاه كه در يكي از اتاق هاي كانون وكلا برگزار شد ؛ خانم كيهاني عضو هيات رئيسه كانون و چند تن از وكلا به عنوان قاضي به بررسي پرونده ابطال و يا عدم ابطال پروانه وكالت نسرين ستوده پرداختند و تصميم به برگذاری دادگاه تجديد نظر و در زماني ديگر گرفته شد.
نسرين ستوده از شهريور سال گذشته در زندان اوين دربند و به يازده سال زندان محكوم شده است . چندي پيش مراجع قضايي خواستار تعليق پروانه وكالت اين وكيل شدند اما كانون مدافعان با وارد شدن به اين حوزه مسئوليت رسيدگي به اين پرونده را برعهده گرفته است .
به گفته وكلای حاضر در پشت درهاي بسته  دادگاه ، اين عمل كانون وكلای دادگستری به منزلۀ دفاع از حقوق صنفی وكلاست و اميدوارند كانون وكلا در اين زمان حساس تاريخي تصميمی مبنی بر دفاع از حقوق صنفی وكلا بگيرد.
هر چند اين وكيل هم در دادگاه و هم در نامه ای كه به همسرش نوشته ؛تاكيد كرده چه بي پروانه و چه با پروانه وكالت به احكام صادر شدۀ موكلانش معترض است:" تا زماني كه اين احكام غير عادلانه به حيات خود ادامه مي‌دهد و تا زماني كه دادگاه انقلاب به صدور احكام اعجاب انگيز خويش ادامه مي‌دهد. من بي‌پروانۀ وكالت يا با پروانه، به اين احكام معترضم.اعتراض به احكام ناعادلانه نياز به پروانۀ وكالت ندارد. به آنها بگو پروانه‌ام را از من بگيريد، عدالت را نه؟"
او در اين دادگاه با چهره ای خندان و با اعتماد به نفس بالا حضور يافت كه قوت قلب حاضران و فعالان حقوق زنانی شد كه برای ديدن نسرين ستوده به كانون وكلای دادگستري آمده بودند.

رضای عزيزم !

مي‌گويند زندان است و دلتنگي‌هايش، مي‌خواهم برايت بگويم زندان است و غافلگيريهايش. نمي‌تواني تصور كني نسل جديد چه فضای جديدی را در زندان ايجاد كرده است؟ همان فضای غافلگير كننده‌ای كه در بيرون است، در رگ‌هاي زندان جريان دارد و اين، حيات جديدی را به جامعه و زندان مي‌بخشد! اين زندگي گاه شاد است و سرحال، گاه آرام و سر به زير گاه نظاره‌گر و تحليل‌گر، اما در همه حال متحمل و اهل مدارا، و تحمل همان است كه آنها را به هدف مي‌رساند. زيرا تو خودت بهتر مي‌داني كه آنچه مي‌تواند سنگ را شكاف دهد و سختي‌ها را از جلوی راه بردارد انعطاف و تحمل آب است.
عزيزم !
هركس در زندان به آزادی اش فكر مي‌كند. من هم آزادی ام برايم مهم است. اما مهم تر از آن عدالتي است كه ناديده گرفته مي‌شود. معلوم است كه رويايم مثل هر زنداني يك مسافرت رفتن با خانواده است يا قدم زدن آزادانه در زير باران بهاری، نگاهي به درخت كوچه يا با بچه‌ها يك عصر را در پارك گذراندن. راستي يادت هست چگونه وقتي عصرها به خانه مي‌آمدی هر سه با شادماني به استقبالت مي‌آمديم؟ ما خانواده خوشبختي بوديم ولي برخلاف تهديد بازجويم كه در اولين جلسۀ بازجويي گفت تو و شوهرت را از حيّز انتفاع ساقط مي‌كنم، هنوز هم خوشبختيم، زيرا نمي‌دانم چرا آقای بازجو نمي‌دانست خوشبختي در دل آدمي وجود دارد. همۀ اينها را دوست دارم. معلوم است كه همۀ اينها برايم مهم است. اما مهم‌تر از آن صدها سال حبسي است كه براي موكلانم و ديگر آزاديخواهانه به جرم ناكرده صادر شده است تعدادی از آنها و فقط بعضي از آنها موكلم بوده‌اند و چه پروانۀ وكالت داشته باشم يا نداشته باشم به احكام ناعادلانۀ آنها معترضم.
مي‌خواهند دادگاهي برپا كنند تا پروانۀ وكالتم را ابطال كنند. البته پروانۀ وكالتي دارم كه سعي كرده بودم ضميمۀشرافتم باشد. اگر روزی پروانۀ وكالت را حكومتي از من بگيرد، شرافتم را كه با هيچ حكمي نمي‌تواند بگيرد. همان مرا بس.
تا زماني كه اين احكام غير عادلانه به حيات خود ادامه مي‌دهد و تا زماني كه دادگاه انقلاب به صدور احكام اعجاب انگيز خويش ادامه مي‌دهد، عزيزم، من بي‌پروانۀ وكالت يا با پروانه، به اين احكام معترضم.اعتراض به احكام ناعادلانه نياز به پروانۀ وكالت ندارد. به آنها بگو پروانه‌ام را از من بگيريد، عدالت را نه؟

اوين
بند زنان زنداني سياسي
خرداد90

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، خرداد ۰۵، ۱۳۹۰

تعدادی از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین تهران با انتشار بیانیه ای ضمن هشدار و اعتراض نسبت به محدودیت های اعمال شده و نقض حقوق انسانی زندانیان در زندان های جمهوری اسلامی، حمایت خود را از زندانیان سیاسی بند ویژه امنیتی زندان رجایی شهر کرج اعلام داشتند.


متن بیانیه پنج تن از زندانیان سیاسی بند ۳۵۰ اوین بدین شرح می باشد:
«زمان می گذرد و هر لحظه نظام جمهوری اسلامی قدمی در راستای فاصله گرفتن از باورهای حقوق بشری برداشته و مکرراً اثبات می کند که به هیچ وجه قصد عبرت گرفتن از گذشته خویش را ندارد.
در ماه های اخیر با هدف هر چه محدود کردن زندانیان سیاسی، آن چنان فشار از سوی رژیم حاکم افزایش یافته که حتی رسیدگی های پزشکی و درمانی نیز از سوی آنان دریغ گشته تا حدی که این قصور در بعضی از زندانیان سبب به وجود آمدن آسیب های غیر قابل جبران و حتی در چند مورد منجر به فوت شده است. که اسامی همچون اکبر محمدی و امیر حسین حشمت ساران در سال های گذشته و محسن دگمه چی و حسن ناهید در ماه های اخیر به همراه بسیاری اسامی دیگر گواه بر این مطلب می باشد.
این جنایات و اعمال ناقض حقوق بشر مضاف بر عدم برخورداری از امکانات غذایی و بهداشتی، ممنوعیت استفاده از تلفن، ملاقات حضوری و مرخصی می باشد. لازم به ذکر است که در گذشته نیز این موارد توسط دوستان زندانیمان در زندان رجائی شهر مطرح و بیان شد و به اطلاع عموم رسیده است. به این وسیله تعدادی از زندانیان بند ۳۵۰ اوین لازم دانستیم اعتراض خود را به محدودیت های اعمال شده و نقض حقوق انسانی زندانیان و همچنین حمایت کامل خود را از زندانیان رجائی شهر اعلام داریم».
امید است این حرکت گامی در جهت آگاهی بخشی نسبت به وضعیت نقض حقوق زندانیان باشد.
حسین رونقی
مهدی خدایی
احمد شاهرضایی
آرش صادقی
رامین پرچمی

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، خرداد ۰۲، ۱۳۹۰

انتقال یک زندانی به سلولهای انفرادی جهت اجرای حکم ضدبشری اعدام

بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" انتقال حداقل یک زندانی به سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت کرج برای اجرای حکم جنایتکاران و ضدبشری اعدام.
روز دوشنبه 2 خرداد ماه حداقل یک زندانی بنام صادق حشمتیان حدودا 27 ساله از بند 6 به سلولهای انفرادی بند 1 زندان گوهردشت جهت اجرای حکم ضدبشری اعدام انتقال داده شد. قبل از انتقال به وی گفته شد که او روز سه شنبه 3 خرداد ماه قرار است در زندان گوهردشت کرج به چوبه های دار سپرده شود.این جوان زندانی نزدیگ به 7 سال در زندان گوهردشت کرج در شرایط غیر انسانی و طاقت فرسایی محبوس بود . زندانبانان برای تحت فشار قرار دادن وی ،او را برای مدتی طولانی به بند 5 معروف به متادون منتقل کرده بودند و اخیرا وی به بند 6 انتقال داده اند. این جوان زندانی نسبت به شرایط غیر انسانی در بند 5 بارها همراه با سایر همبندیانش اقدام به اعتراض نموده بود و در 2 مورد همراه با سایر زندانیان اقدام به در دست گرفتن کامل بند5 نموده بودند. یکی از دلایل قصد اجرای حکم ضدبشری اعدام این جوان اعتراض علیه شرایط غیر انسانی حاکم بر زندان می باشد.در چند هفتۀ اخیر رژیم ولی فقیه علی خامنه ای بخاطر جنگ قدرت بین وی و احمدی نژاد و همچنین در آستانۀ مناسبت های خرداد ماه موج اعدام ها را در ایران شدت بخشیده است و با این موج اعدام ها سعی دارد در جامعه فضای رعب و وحشت حاکم کند تا از اعترضات آزادیخواهانه وحق طلبانه مردم ایران جلوگیری نماید.سرکوب خونین مردم ایران ،اعدام زندانیان سیاسی ،اعدام کودکان ،اعدام های گروهی بدستور ولی فقیه علی خامنه ای صورت می گیرد و توسط صادق لاریجانی رئیس قوۀ قضاییۀ منصوب وی،نیروهای اطلاعاتی ، انتظامی و نظامی و سازمان زندانها به اجرا در آورده می شود.اعمال فوق از مصادیق بارز جنایت علیه بشریت است.
به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی از زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران 

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، اردیبهشت ۲۶، ۱۳۹۰

عبدالله فتحی و محمد فتحی دو برادری که در انتظار اجرای حکم اعدام بسر می برند


سازمان عفوبین‌الملل با انتشار گزارشی در روز پنج‌شنبه (۲۲ اردیبهشت/۱۲ مه) بار دیگر به موارد متعدد نقض حقوق‌بشر در ایران اشاره کرده است.نقض حق بیان و تجمعات، بازداشت‌های خودسرانه، تبعیض در حق زنان، فشار بر اقلیت‌های قومی و مذهبی، شکنجه و آزار زندانیان، دادگاه‌های غیرعادلانه و افزایش اعدام‌ها از جمله موضوعاتی هستند که در گزارش عفو‌بین‌الملل بازتاب داشته‌اند. دولت جمهوری اسلامی از سال ۲۰۰۹ میلادی به طور هدفمند آزادی بیان، حق تجمع گروه‌ها و احزاب سیاسی و همچنین حق تظاهرات برای شهروندان خود را آشکارا محدود و زیر پا گذشته است. صدها نفر تنها به خاطر شرکت در تجمعات و تظاهرات‌ در سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ بازداشت شده‌اند.دسترسی به اطلاعات و رسانه‌های آزاد همچنان از سوی دولت کنترل و محدود می‌شود. رژیم ایران با ایجاد اخلال و پارازیت در فرستنده‌های رادیویی و تلویزیونی می‌کوشد شهروندان خود را از اطلاع‌رسانی بی‌طرف و آزاد محروم کند.  شهروندان ایرانی مجاز نیستند که با بیش از ۶۰ موسسه و رسانه‌‌های خارجی تماس داشته باشند. ماموران امنیتی جمهوری اسلامی بطور معمول با لباس شخصی و بدون کارت شناسایی، حتی بر خلاف قوانین جاری کشور دست به بازداشت دانشجویان، فعالان جنیش کارگری، زنان و مخالفان می‌زنند.در بسیاری موارد متهمان هیچ‌گونه دسترسی به وکیل مدافع نداشته و تنها با استناد به «اعترافات» محکوم می‌شوند. به گفته عفو‌بین‌الملل گرچه این «اعترافات تحت شکنجه» بدست آمده، اما قضات جمهوری اسلامی از آنها به عنوان «سند و مدرک» استفاده می‌کنند.نمونۀ بارز اتهامات دو برادر به محاربه است که به اعدام محکوم شده اند.
عبدالله فتحی و محمد فتحی دو برادری هستند که در انتظار اجرای حکم اعدام بسر می برند .اتهامات این دو برادر محاربه عنوان شده اما طبق اظهارات وکیل مدافع آقایان فتحی این حکم ناعادلانه است .وکیل متهمین ایراد گرفته که دادگاه انقلاب اسلامی صالح به رسیدگی نبوده و چون متهمین در حوزه دادگاه مازندان بازداشت شده اند، مراجع صالح به رسیدگی پرونده آنها دادگاه مازندان است اما دادگاه انقلاب توجهی به این موضوع ننموده و حکم به اعدام صادر کرده است.متهمین در مراحل اولیه دادرسی تحت شنکجه بوده اند در تاریخ ۱۲/۱۲/۱۳۸۹ محکومین به اعدام شکایت خود را نسبت ریاست شعبه چهار دادگاه انقلاب اسلامی اصفهان آقای قاضی مقضی، آقای قاضی محمد رضا حبیبی معاون دادستان اصفهان، آقای نجفی بازپرس شعبه دهم اصفهان اعلام می کنند. در شکایت مطروحه این دو محکوم به مرگ گفته اند : به صراحت اعلام می نمایم که تمامی اعمال صورت گرفته توسط دادستانی و بازپرس و ضابطین در مورد من بر خلاف مقررات آیین دادرسی کیفری بوده است. آنان اعلام می کنند: فقط در ۲ ساعت و بدون استفاده از گزارشات پزشکی قانونی،و بدون در نظر گرفتن اعلام شکنجه شدن متهمین جهت گرفتن اقرار توسط ضابطین و… حکم محاربه محکوم به اعدام صادر شده است.از گردش کار دادگاه مشخص می شود که حکم آقای قاضی مقضی قبل از تشکیل دادگاه و اظهاراتمان، بر اساس در خواست دادستان آقای حبیبی صادر شده بود..
به امید فردای بهتر وآزادی برای این دو برادر ورهایی تمامی ملّت شریف ایران از زیر سلطۀ حاکمان جنایتکار رژیم جمهوری اسلامی ایران !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۰، ۱۳۹۰

درگیری خونبن در زندان گوهر دشت کرج منجر به زخمی شدن چند زندانی گردید



حکومت جمھوری اسلامی ایران با اعمال خشن و غیرانسانی خود در طی سالهای حکومت ننگینش به جھانیان ثابت نموده که کمترین ارزشی به حقوق انسانھا قائل نیست، تا جایی که حاضر است برای رسیدن به اھداف پلید خود از کثیف ترین و غیر انسانی ترین راه ھا استفاده نماید، محصول سیاست سرکوب و کشتار این رژیم، فرار انسانھا از دیار خويش و ترک وطن به ھر وسیله و ھر عنوان می باشد، تجاوز و تعدی به حقوق زنان، تصویب قوانین ضد کارگری، نابودی سنديکاھا و تشکل ھای دیگر کارگری به صورت وحشیانه، سرکوباحزاب و سازمانھای مترقی و پیشرفته تا نابودی کامل آنھا، راه اندازی ماشین سرکوب و شکنجه در زندانھا، گرفتن حق دفاع از زندانی در بیدادگاھ ھا، قتل و ترور شخصیت ھا و نویسندگان و مخالفان، سرکوب ملیت ھا و محروم نمودن آنھا از کمترین حقوق ملی خويش و تفرقه اندازی میان آنان، تفتیش عقاید و سرکوب اقلیتھای دینی ، کشتار روشنفکران و سرکوب دانشجویان ومحرومیت آنان از ادامه تحصیل، اخراج بی رويه معلمان و کارمندان مخالف، توقیف روزنامه ھا، مجلات و سانسور آنھا..... و ھزاران مورد ديگر برھمگان ثابت مي کنند که حکومت ننگین جمھوری اسلامی رکوردار جنايت و نقض حقوق بشر در جھان میباشد و اين نظام قھرمان ترور و جنايت و خفقان در دنیاست.با وجود چنین کارنامه ای از این رژیم ،وظیفه هر ایرانی است که در ھر نقطه ای از جھان از ھر ندائی بر ضد نظام جمھوری اسلامی ایران دفاع کرده و در ھر مراسمی که جنایات رژیم را افشا می کند شرکت فعال داشته باشد.این روزها  از برخوردهای وحشیانه و بکار بردن رکیک ترین توهین ها و فحاشی ها توسط پاسداربندهای رژیم جمهوری اسلامی  علیه زندانیان سیاسی  در سلولهای انفرادی، این فرهنگ و اخلاق خاص پیروان ولی فقیه که پاسداربندها ، شکنجه گران و نیروهای سرکوبگر علیه مردم در خیابانها و زندانیان سیاسی بی دفاع در اسارتگاه بکار می برند دل میلیونها منتقد به این را به درد آورده وخواهان پایان دادن به این رژیم پلید می باشند.
روز سه شنبه 20 اردیبهشت ماه حوالی ساعت 13:00 درگیری خونینی بین جوانان زندانی در بند 5 زندان گوهردشت کرج روی داد که در اثر این درگیری 5 نفر مجروح شدند. شدت جراحت یکی از آنها به حدی شدید بود که او را به یکی از بیمارستانهای خارج از زندان منتقل کردند.جوان زندانی که به بیرون منتقل شده است شریف خسروی نام دارد. او از چند ناحیه مورد اصابت تیزی قرار گرفته است.همچنین 4 نفر دیگر از جوانان زندانی که جراحات عمیقی بر تن داشتند به بهداری زندان گوهردشت کرج منتقل شدند .

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، اردیبهشت ۱۴، ۱۳۹۰

شیرکو معارفی زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام را فراموش نکنید !


جهان، جهانی نیست که بتوان حقایق را پشت درهای بسته زندانها  پنهان کرد. روزی نیست که رسانه های جهان در باره شقاوت هایی که در ایران می گذرد ننویسند و نگویند. شاید تصوربر این بوده است که با بر پایی دادگاه های نمایشی می توان به مردم ایران و جهان تحمیل کرد که  منتقدان به نظام جمهوری اسلامی ایران که هم اکنون به خاطر اعتقاداتشان نسبت به این رژیم در زندانهای مخوف ولایت فقیه به حبس های طولانی مدت محکوم شده اند افراد گناهکارند، چون خود "اعتراف" کرده اند امّا این" اعتراف " تنها برای ساکت ماندن این زندانیان بی گناه است که به وسیله شکنجه های وحشیانه سران جنایتکار این رژیم متحمل می شوند.سران دیکتاتورجمهوری اسلامی با این روش تنها نام ایران بزرگ را بد نام می کنند تا جهان امروز به خاطر این جنایت های ضد بشری علیه این رژیم خونخوار موزه بگیرند و نقض قوانین حقوق بشری در رایران به گوش همگان برسانند . مردم ایران و جهان از ماهیت این دادگاه های نمایشی و دستوری با خبرند.با شیوه های ستمگرایانه تنها ممکن است بتوان آن دردها را موقتا پنهان کرد، ولی نمی توان از بین برد. بترسید از روزی که صبر و شکیبایی مردم تمام شود. با نگهداری عزیزان ما در زندان نمی توانید این واقعیت را پنهان کنید. شما باید به جای مجازات افراد بی گناه ریشه درد جامعه را بشناسید. افرادی که در بند شما اسیرند گناهی ندارند ،آنها بی گناهند و باید آزاد گردند.
شیرکو معارفی اهل بانه، حدود سه سال پیش بازداشت و به اتهام محاربه توسط دادگاه انقلاب اسلامی سقز به اعدام محکوم شد که رای صادره در دادگاه تجدید نظر و علیرغم اعتراض وکلای معارفی و ارسال به دیوانعالی کشور مجدداً تأیید گردید.
بعد از اینکه شیرکو معارفی زندانی سیاسی کرد محکوم به اعدام در زندان مرکزی سقز که در روز پنج شنبه هشتم اردیبهشت ماه سال جاری، به اعتراض به وضعیت نامعلوم و نامشخص خود در زندان دست به اعتصاب زده بود و این اقدام را طی نامه ای به دادستان و مسئولین زندان اعلام نموده بود که بنا به گفته یکی از کارمندان این زندان روز  بعد در حالی که روز جمعه بود و ارگانهای دولتی تعطیل بود مسئول زندان به زندان مراجعه کرده و آقای معارفی را تحت فشار قرار میدهد که به اعتصاب غذای خود پایان دهد که پس از آن به سلول انفرادی زندان منتقل می شود و افزود که معلوم نیست که این زندانی آیا به این دلیل که دست به اعتصاب زده و یا بخاطر اجرای حکم اعدامش به انفرادی منتقل شده است و یا برای چه مدت در انفرادی باقی خواهد ماند.این در حالی است که برخی دیگر از رسانه ها که از جمله ( هرانا ) ( مرکز خبر رسانی آسوسات ) این خبر را منتشر کردند که شیرکو (بهمن) معارفی زندانی سیاسی کرد که به اعدام محکوم شده است، هم انون در سلول انفرادی بسر می برد.. 
به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی از زندانهای جمهوری اسلامی ایران !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، اردیبهشت ۱۲، ۱۳۹۰

12 اردیبهشت روز معلم را به یاد فرزاد کمانگر و دیگر آموزگاران عزیز گرامی بداریم !

آموزندگان اندیشه و مدافعان پر غیرتی که با  اندیشیده و تفکرات خود  رژیم ملاها را به دلایل نقض حقوق بشری و اجرا نمودن بی عدالتی در جای جای مرز پرگهر ایران بزرگ  دست به اعتراض زده اند و خواهان اجرای عدالت در این سرزمین پاک شده اند، به دست سران قضایی رژیم جمهوری اسلامی به حبس های طولالنی مدت واکثر آنها به مرگ محکوم شده  وهم اکنون عدۀ از این آموزگاران عزیز برای همیشه از دست شکنجه های وحشیانه رژیم دیکتاتوری رهایی یافته اند تا راه پاک این بزرگان برای آبادی مملکت عزیزمان سر لوحۀ زندگی همۀ ما قرار گیرد ویادو خاطره آنها دلها را برای همیشه  زنده نگه دارد .می بینیم که این توده جامعه ساز که همواره در طول تاریخ ناجی بشریت بوده است اکنون گرفتار در چنگال مرتجعانی فاشیست که برای حفظ موجودیت ننگ زده اشان از هیچ جنایتی فروگذار نیستند در بدترین شرایط متحمل شدید ترین شکنجه های روحی و روانی می شوند و رژیم ولایت فقیه نه تنها به محرومیت اقتصادی و پایمال کردن جایگاه اجتماعی معلمان اکتفا نکرده،بلکه کمر به شکنجه جسمی و زندانی کردنشان بسته است.
اینان چه جرمی جزء تعلیم اندیشه ها داشتند که باید در بدترین وضعیت اقتصادی نگه داری شوند و گاه اعتراض به فجیع ترین شکل ممکن سرکوب شوند .آیا فریاد برای ایجاد برابری ،دست مزدها و هماهنگی پرداختها امنیت حاکمیت را به خطر می اندازد که اینگونه سران وحشت زده و سراسیمه جمهوری اسلامی فرمان به درهم شکستن اعتراضاتشان می دهد.
این روزها صدای مردم و دانشجویان در  دانشگاههای سراسر کشور که شنیده می شوند و در دفاع از حقوق خلق فریاد می کشند و ستونهای پوسیده ولایت فقیه را می لرزانند حاصل تلاش بی وقفه معلمانی است که در جای جای این کشور آزاده زیستن را مشق یاران دبستانی کرده است و به همین دلیل است کلیت فاشیستی رژیم در کینه توزی مثال زدنی تمام عقده هایش را بر سر معلمان خالی می کند .معلمان اکنون سنگر مقاومتند و این لحظه ها زمان امتحان است .پس دست در دست هم دین شاگردی ادا کرده و جایگاه رفیع معلم را می ستاییم و با حمایت از جنبش معلمان و پیوستن به اعتراض این تودۀ همیشه سرافراز فریاد مرگ بر دیکتاتور را در سراسر کشوربه صدا در آوریم ..!
به امید آزادی تمامی معلمان در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، اردیبهشت ۰۸، ۱۳۹۰

به سوی یازدهم اردیبهشت، روز فریاد ملت ایران

کارگران قشر زحمت کشی از جامعه هستند که همواره مورد ظلم و ستم و سرکوب رژیم قرار گرفته اند و اعتراضات آنها برای احقاق حقوقشان با اخراج از کار ، دستگیری، شکنجه و زندان پاسخ داده شده است. در طی سالیان گذشته حقوق آنها پایمال گردیده و هیچ ارگانی در داخل حاکمیت ایران نمی تواند ادعا کند که تاکنون کوچکتیرین قدمی در راه بهبود وضعیت این قشر تولیدگر برداشته است .در حالی روز جهانی کارگران را گرامی می داریم که اکثر گارگران تنها به جرم دفاع از حقوق خود در زندانهای جمهوری اسلامی و درشرایط سختی بسر می برند. خانواده های آنها نیز تحت شرایط سخت معیشتی و همواره مورد تهدید ماموین وزارت اطلاعات قرار دارند، که این خود بیانگر ضعف رژیم آخوندی در ادارۀ امور مملکت است.
تنها راه برای اینکه این زحمتکشان بتوانند به حقوق مشروعشان دست یابند این است که متحد و پا بر جای دست به اعتراض زد و دولت را مجبور به سکوت در برابر خواسته های این قشر زحمتکش کرد تا راهی باشد برای آزادی تمامی کارگران شریف از زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۶، ۱۳۹۰

11 اردیبهشت (اول ماه می ) روز جهاني كارگر بر کارگران شریف و زحمتکش ایران وجهان مبارک باد !

تمدن انسانیت و انسانها مدیون کار و تلاش است چرا که با کار انسان ابتدائی و بدوی بنیان ترقی و پیشرفت جامعۀ انسانی و در نهایت به شکل مدرن امروزی آن را بنا نهاده است. پس کار بیشتر از ارزش مادی و کمی دارای ارزش معنوی و کیفی می باشد و خالق و بوجود آورندۀ این ارزش زحمتکشان و کارگران هستند. بوجود آورند ۀ تمدن انسانی و مدنیت ،  کارگران و زحمتکشان هستند نه امپراطورهای مقتدر، شاهان و حاکمان پلید.همین  ظالمان با تمام قوا و اراده پلیدشان و با وحشی گری بی همتا انسانهای زحمتکش و آزاده را به یوغ اسارت و بردگی گرفتند و از دسترنج آنها برای خود هزاران کاخ و امارت را بنا نهادند حتی دادمنشی را به حدی رسانده بودند که از انسانهای هم جنسان و همنوعان خود بعنوان گلادیاتور استفاده می کردند و برای لحظه ای خوشی و تفریح خود جان دهها تن از آنان را می گرفتند .این ظلم وستم بر سر زحمتکشان از سوی  حاکمان قدرتمند نشان بی عدالتی وزیر پا نهادن قوانین بشریت است.اما انسانهای آزاده و آزاد اندیش از اسپارتاکوس تا انقلابیهای قرن حاضر و حرکات دمکراتیک و خودجوش مردمی هرگز نتوانستند این پدیده شوم را بپذیرند و هرگز هم نخواهند پذیرفت و با قهرمانی و فداکاریها به اوج قلۀ ایثار در راه آزادی خواهند رسید.دغدغۀ جامعه مدرن و امروزی بشریت بخاطر معادلات اشتباه مقتدران و نابرابریهای موجود می باشد و همین مسئله باعث بی ثباتی در جامعه ونادیده گرفتن حقوق کارگران زحمتکش شده است.
فرخنده باد روز یکم ماه (می) روز جهانی کارگر را به تمامی کارگران، زحمتکشان ،تشکلات دانشجوئی و زنان ،جوانان ،سندیکاهای کارگری ،پدران زحمتکش،مادران داغ دیده ،مبارزان و رفقای راه آزادی  و همۀ ملتهای آزاده خاورمیانه و جهان .. کارگران ایران در حالی روز جهانی خود را گرامی میدارند که با شرایط بسیار سختی در محیط کار و معیشتی مواجه  از حداقل حقوق خود محروم هستند. از وسائل ایمنی و رفاهی در محیط کار محروم و تعداد زیادی از آنها علیرغم سالها کار هنوز کارگران قراردادی هستند . آنها از داشتن تشکل کارگری که بتوانند از حقوق خود دفاع کنند محرومند.  اقدام به تشکیل سندیکا جرم و گناه نابخشودنی شناخته می شود و عواقب سختی مانند احضار به اداره اطلاعات وتحت فشارهای جسمی و روحی قرار می گیرند ،بازداشت خوسرانه،اقدام به پرونده سازی و مورد محاکمه قرار گرفتن توسط مامورین وزارت اطلاعات و تحمل ماه ها و حتی سالها زندان را در پی دارد .همۀ ما میدانیم نظام حاکم بر ایران یادبودهای این چنینی را یا به رسمیت نمی شناسد و یا در صورت ناچاری آن ها را مصادره به مطلوب کرده و با برگزاری مراسم فرمایشی و تشریفاتی آن ها را از محتوا خالی کرده و عملا به ضد خودشان تبدیل می کند که روز کارگر نیز از این قاعده مستثنی نیست.
به امید آزادی تمامی گارگران و زحمتکشان از زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

سه‌شنبه، فروردین ۳۰، ۱۳۹۰

من قربانی ستم بارگی فقیه خونخوارم (ارژنگ داودی)


دست نوشته ای از زندانی سیاسی ارژنگ داودی که برای انتشار در اختیار " فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران " قرار داده شده است که در آن در مورد تصمیمات غیر انسانی شورای عالی امنیت نظام و نقش علی لاریجانی در مورد تضیقات اعمال شده علیه زندانیان سیاسی و خانواده های آنها بخصوص در مورد قطع ملاقاتها و تماسهای تلفنی زندانیان سیاسی با خانواده هایشان در ایام عید نوروز می باشد که متن آن به قرار زیر می باشد:
با یاد خدا ،
آزادیخواهان جهان،
هم میهنان آزاده،
بنا به پیگیری مداوم خانواده ها و ننه من غریبم بازی های همیشگی مزدوران رژیم ولایت فقیه ولی به قرار اطلاع موثق تضیقات اعمال شده بر علیه زندانیان سیاسی در زندانهای مخوف اوین و رجایی شهر به پیشنهاد علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در جلسه شورای عالی امنیت مطرح شده و به تصویب کلیۀ اعضاء از جمله رئیس جمهور حکومت رسیده است .
یادآور می شوم که علی لاریجانی از پاسداران قدیمی بوده و نمایندۀ علی خامنه ای در شورای مذکور است برای نمونه تضیقات اعمال شده در مورد شخص اینجانب ارژنگ داوودی موجب شده که از تاریخ پنجشنبه 11آذر 1389 تا کنون دیدار خانواده از من سلب شده و از تاریخ یکشنبه 3 بهمن 89 تاکنون نیز هیچ گونه تماس تلفنی با خانواده ام نداشته ام.
اکنون که آخرین روزهای فروردین سال 1390 را سپری می کنیم نه تنها هنوز نتوانسته ام که شادباشهای نوروزی را حتی به عزیزان خود تقدیم نماییم بلکه از احوال همگی آنان همچنان بی خبر مانده ام .
من قربانی ستم بارگی فقیه خونخوارم!
لعنت خدا و خلق خدا بر خامنه ای آزادی ستیز و بر مزدوران آدمخوار رژیم
ارژنگ داوودی
یکشنبه 27 فروردین 90
زندان رجایی شهر بند 4 سالن 12
http://hrdai.blogspot.com/

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

دوشنبه، فروردین ۲۲، ۱۳۹۰

سونامی مرگ در ایران تحت اشغال جمهوری اسلامی

 اعدام حداقل 3700 نفر در سال 1389 به جرم قاچاق مواد مخدر و بي اطلاعي از وضعيت 231 هزار و 217 نفر بازداشت شدگان مواد مخدر.
دستگاه قضايي جمهوري اسلامي تاکنون آماري از اعدام هايي که سالانه به انجام مي رساند را اعلام ننموده است. علت عمده عدم ارائه آمار توسط مراجع قضايي و تاکيد اين مراجع به عدم انعکاس آماري از اعدام در ايران تنها به علت فشارهاي است که توسط نهادهاي بين المللي درخصوص مجازات اعدام، به کشور ايران وارد مي گردد.
عدم ارائه آمار دقيق از اعدام ها باعث مي گردد که دستگاه قضايي در استان هاي مختلف ايران به صورت کاملا پنهان و فله اي و سازمان يافته، مرتکبين جرايمي که مجازات آنها اعدام است را به پاي چوبه دار بده و اعدام نمايد.در روز گذشته يکي از افسران عالي رتبه ستاد مبارزه با مواد مخدر در تماس تلفني که با من داشت، اعلام نمود که تعداد حداقل سه هزار و چهارصد نفر در سال 1390 به اعدام محکوم شده و حکم بسياري از آنها اجرا شده است. اين افسر عالي رتبه که خواست نامش فاش نشود گفت:« نسبت به جان انسان هايي که عمدتا بي گناه اعدام مي گردند مسئولم و به دليل شناختي که از شما داشته ام تصميم گرفتم اين موضوع مهم را با شما مطرح کنم. و اميدوارم پيگيري کنيد تا جلوي اعدام هاي گسترده در ايران گرفته شود.»
گفته هاي اين افسر با وجدان، من را بر آن داشت تا نسبت به صحت و سقم اين موضوع تحقيق بيشتري نمايم. با تني چند از کساني که در ستاد مبارزه با مواد مخدر مشغول به کار بودند صحبت کردم. آنها نيز به گونه اي ضمني اعدام هاي فله اي در شهرهاي مختلف ايران را تاييد نمودند.
اما از همه مهم تر و موثق تر اظهارات رئيس پليس مبارزه با مواد مخدر نيروي انتظامي بود که صحت اظهارات افسران ستاد مبارزه با مواد مخدر را به گونه اي تاييد مي کرد. رئيس پليس مبارزه با مواد مخدر نيروي انتظامي انجام 1178 عمليات پليسي در طول سال گذشته را که منجر به انهدام 1901 باند قاچاق مواد مخدر شد را تاييد نمود.
بنابراين اگر حداقل تعداد يک باند قاچاقچي مود مخدر را دو نفر فرض نماييم که بيش تر است تعداد آنها 3802 نفر خواهد رسيد بنابراين در سال 1389 حدقل 3802 نفر در معرض اعدام قرار داشته اند که بسياري از آنها اعدام شده اند.
در سال 89 تعداد 89 نفر در راستاي دستگيري افراد در رابطه با مواد مخدر کشته شده اند .
آمار ها نشان مي دهد که دستگاه قضايي در خصوص بازداشت شدگان مواد مخدر شفاف عمل نمي کند در حالي که هفتاد درصد پرونده هاي کيفري مطرح در دادگستري مربوط به مواد مخدر است اما اخبار اين قشر گسترده در جايي منعکس نمي گردد.
سردار حسين آبادي از دستگيري231 هزار 217 نفر توزيع کننده و قاچاقچي در سال 89 خبر داده است. اين در حالي است تاکنون وضعيت اين تعداد از افراد نامشخص مانده است. در سال گذشته تعداد حداقل 231 هزار نفر بازداشت شده اند که نتيجه تحقيقات و احکام آنها مشخص نيست. مضاف به اينکه رسيدگي به جرايم مواد مخدر يک مرحله اي بوده و متهمي که بازداشت و محاکمه مي گردد بعد از صدور حکم حق تجديدنظر خواهي نداشته و حکم صادره عليه وي قطعي است.
فاجعه بارر اينکه در سال گذشته مجمع تشخيص مصلحت نظام در مصوبه اي قاچاق مواد روان گردان و مواد مخدر صنعتي را در حکم هروئين اعلام نمود که اگر فردي سي گرم مواد مخدر از نوع روان گردان از جمله شيشه حمل کند نيز به اعدام محکوم خواهد شد. اين مصوبه باعث مي گردد تا بر آمار اعدام ها افزوده گردد.
بيشترين اعدام ها در استان کرمان، هرمزگان و سيستان بلوپستان صورت مي گيرد. در دادگاه انقلاب قاضي مقيسه و در دادگاه کرج قاضي حسيني بيشترين احکام اعدام در استان تهران را صادر نموده اند و بيشترين مواد مخدر از افغانستان و پاکستان به ايران قاچاق مي گردد.
آماري که از نظر گراميتان رسيد صرفا در خصوص قاچاق مواد مخدر بوده است و جرايم ديگري که مجازات اعدام براي انها مقرر شده است را در بر نمي گيرد.
بديهي است دستگاه قضايي مي بايست به صورت شفاف و روشن آخرين وضعيت 231 هزار و 217 نفري که در خصوص جرم قاچاق مواد مخدر بازداشت شده اند را روشن نمايد و پاسخگو باشد.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، فروردین ۱۸، ۱۳۹۰

به امید فردای بهتر برای ایران بزرگ !


ایران، سرزمین مادری و خانۀ پدری با صندوقچه ای از خاطرات، گهواره ای که درش به دنیا آمده ایم. نفس کشیده ایم. آن را متعلق به خود می دانیم. همین سرزمینی که گذشته اش را افتخار حال خود می دانیم . سرزمینِ شیونِ خواهران و مادرانمان. سرزمینِ برادرهایی که تنشان به دستور حاکمان خونخوارجمهوری اسلامی ایران  در این خاک خفته است. سرزمین پدرهای زجر کشیده به دست حاکمان دیکتاتورو سران منفور دستگاه های قضایی ولایت فقیه که هم اکنون در زندانهای مخوف رژیم آخوندی زندانی و ممنوع الملاقات شده اند. مادران جدا مانده از فرزندان در بند به دست سران جنایتکار جمهوری اسلامی. این سرزمین سالهاست که تاریک است چون شبی که در آن نه مهتاب و نه ستاره ای می درخشد.
 همۀ ما در آرزوی فردای بهتربرای ایران بزرگ هستیم. این را یقین داریم. اما چه فردایی؟ فردایی از آنِ من و تو، یا فردایی از آنِ آنان؟ فردایی که فردایش تجسم انفرادی ِ قبل از مرگ است.بیایید طلسم ابن همه سکوت را بشکنبم تا برای همیشه ایرانی آباد وآزاد داشته باشیم ،سکوت ما طبعا به سود سران دیکتاتور حاکم بر ملت شریف ایران است و این ما هستیم که می توانیم در سرنوشت کشورمان سهیم باشیم .
روز شنبه 6 فروردین ماه گارد زندان به زندانیان بی دفاع سالن 16 بند 6 زندان گوهردشت کرج یورش بردند و با باتون و شوکر برقی زندانیان بی دفاع را مور شکنجه قرار دادند . این یورش وحشیانه زیر نظر خادم معاون زندان و فرجی نژاد سرپرست اطلاعات زندان صورت گرفت.
بدستور این 2 فرد تمامی زندانیان سالن 16 بند 6 به حیاط زندان منتقل شدند و آنها را برای مدتی طولانی آماج ضربات باتون و شوکر برقی خود قرار دادند . در اثر این شکنجه های وحشیانه بدن تعدادی از زندانیان بی دفاع زخمی وکبود گردید.پس از چند ساعت شکنجۀ زندانیان، حدود 40 نفر از آنها به سلولهای انفرادی بند 1 محل شکنجۀ زندانیان منتقل شدند. از زمان انتقال این زندانیان به این بند هر شب از حوالی ساعت 03:00 تا 07:00 صبح صدای ضجه ها ،ناله ها و فریادهای زندانیان از این بند شنیده می شود.فردی که در حال حاضر شکنجۀ زندانیان بی دفاع را به عهده دارد افسر پاسدار میرزا آقایی همراه با تعدادی از پاسداربندها می باشند . این جنایتکار علیه بشریت به زندانیان دست بند ، پابند و چشم بند می زند و آنها را به اتاق شکنجه منتقل و بصورت گروهی برای مدت طولانی با باتون های برقی و شوکرهای الکتریکی زندانیان را مورد شکنجه قرار می دهد. شکنجه ها به حدی شدید است که منجر به شکستن دست ، پا ، دنده ها ،دندانها و سیاه شدن بدن زندانیان می گردد و همچنین بطور سیستماتیک شکنجه های جنسی را علیه زندانیان بکار می برند.از طرفی دیگر محدودیتهای غیر انسانی دیگری که علیه زندانیان سالن 16 بکار گرفته می شود بستن درب سالن و محروم کردن زندانیان از هواخوری،قطع ارتباط با خانواده هایشان و ایجاد محدودیتهای مختلف علیه آنها برای مدتهای طولانی است.
به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed