جمعه، تیر ۰۳، ۱۳۹۰

زندانی سیاسی منصوره بهکیش را دریابید !



زمانی است که دشمنان آزادی و برابری هر روز بیش از پیش با تصویب قوانین ضد انسانی و تبعیض آمیز در مورد زنان ،اجباری کردن حجاب و مورد ضرب و شتم قرار دادن زنان در خیابان به منظور تحمیل نوع پوشش به آنان ،حقوق زنان این سنگر داران آزادی و برابری و آموزگاران عطوفت و مهربانی را زیر پا گذشته و هر بانک اعتراضی را در گلوگاه خفه و پرچمداران راه آزادی  را به زندان و تبعید محکوم می کنند.
هدف جمهوری اسلامی ایران از این کار ایجاد رعب و وحشت ،ایجاد مانع بر سر راه جنبش زنان برای رسیدن به خواسته های بر حقشان و در نهایت تحقیر و ترور شخصیتی آنان است . تا به حال تعدادی از زنان بدلیل دفاع از حقوق خود ماهها و حتی سالهاست که در زندان بسر می برند و برخی از آنان به احکام سنگین  حتی مرگ محکوم شده اند.
بنا بر گزارشات خانم منصوره بهکیش از حامیان مادران عزادار روز یکشنبه 22 خردادماه در یکی از فروشگاه ها مورد یورش وحشیانۀ مامورین وزارت اطلاعات قرار گرفت و همراه با تعدادی دیگر دستگیر و به بند 209 زندان اوین شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل گردید.. از زمان بازداشت تاکنون خانوادۀ بهکیش پیگیر وضعیت و شرایط عزیز خود هستند و تقریبا روزانه به دادگاه انقلاب مراجعه می کنند اما دادگاه انقلاب از پاسخ دادن به این خانواده سرباز می زند و حتی بازداشت خانم بهکیش را تایید نمی کنند . زندانی سیاسی منصوره بهکیش  پس از نزدیک به 2 هفته بازداشت در سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین که همچنان تحت بازجویی مستمر و شکنجه های روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد . اما با توجه به اعتراضات داخلی و بین المللی نسبت به بازداشت وی روز چهارشنبه اول تیرماه بازجویان وزارت اطلاعات برای کاهش فشارهای بین المللی به منظور آزادی او، در حالی که آنها کنار وی قرار داشتند امکان تماس تلفنی کوتاه و کنترل شده به او داده شد . خانم بهکیش همچنان در سلول های انفرادی بند 209 زندان اوین ، تحت بازجویی و شکنجه های روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارد .
به امید آزادی خانم بهکیش و تمامی  زندانیان  سیاسی در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شنبه، خرداد ۲۸، ۱۳۹۰

نوجوان زندانی( علی نصیری ) با اتهام دروغین در معرض صدور حکم اعدام قرار دارد



 امروزه در ایران بزرگ همه  به استبداد و دیکتاتوری نفرین می گویند وبه آزادی و دمکراسی آری ،آری که ملّت غیور ایران جانشان را فدای آن می کنند واز ته دل فریاد می زنند  که خواهان آزادی و دمکراسی برای این سرزمین مهر ورزی هستند که بهای آن حتی با گرفتن جان این ملّت آریایی باشد. کسانی که در این راه شهید شدند به ما آموختند وقتی مستبدین خون ریز همه چیز را می خواهند به بن بست بکشانند و زندگی را به ذلت و خواری تبدیل کنند، جانهای پاک زنان و مردان و جوانان بی گناه که در راه آزادی و دمکراسی  می کوشند را به جوخۀ دار می کشانند . البته دیکتاتورهای حاکم گمان می کنند که با حذف فیزیکی جوانان آزاده این میهن، مردم را در اسارت خویش نگه می دارند.
اما  امروز می بینیم که خون هزاران زن و مرد جوشان و خروشان است . خون آنها در رگ دانشجویانی که در دانشگاههای کشور سرود آزادی سر می دهند، خون آنها در رگ کارگرانی که در جای جای ایران فریاد عدالت راسرمی دهند،خون آنها در رگ زنانی که فریاد حقوق برابر را سرمی دهنددو خون آنها در رگ جوانانی که در شهرهای مختلف ایران خواهان دگرگونی بنیادین نظام دیکتاتوری در ایران هستند.اما ملایان دیکتاتور حراسان از خروش داشجویان، زنان ،جوانان و کارگران ، برای ادامه حیات ننگین خود در بن بست مرگ بار گرفتار آمده اند و در سیل که از خون جوانان ایران جاری کرده اند در حال غوطه ور شدن هستند.
اینک نوبت نوجوانی دیگری است که به اتهام دروغین در انتظار حکم اعدام بسر می برد .بنا بر گزارشات رسیده به فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران نوجوان زندانی علی نصیری متولد سال 1371 که در زمان دستگیری 17 سال سن داشت. در جریان اعتراضات گسترده مردم ایران در تاریخ 24 خرداد 1388 حوالی ساعت 23:30 دربلوار پاک نژاد سعادت آباد همراه با دوستانش در ماشین شخصی اش دستگیر می شوند.آنها را همان شب به بازداشتگاه آگاهی شاهپور منتقل می کنند و پس از 8 روز بازداشت با فیش حقوقی آزاد می شود ولی ماشین وی همچنان در توقیف اداره آگاهی شاهپور باقی می ماند.
همان شب در حالی که چند ساعت قبل از آن علی نصیری در بازداشتگاه ادارۀ آگاهی شاهپور بود. بامداد 25 خرداد ماه حوالی ساعت 02:30 تعدادی بسیجی که در میدان کاج وسایل نقلیه شخصی مردم را متوقف می کردند و آنها را مورد اذیت و آزار قرار می دادند. توسط یک خودروی ناشناس، بسیجیهای مذبور در میدان کاج زیر گرفته می شوند که یکی از آنها بنام حسین غلام کبیری کشته می شود.
پس از مدتی نوجوان زندانی علی نصیری نامه ای از اداره آگاهی شاهپور دریافت می کند مبنی بر اینکه در تاریخ 9 مرداد 1388 برای باز پس گرفتن خودروی توقیف شده به اداره آگاهی مراجعه نماید.هنگامی که این نوجوان به اداره آگاهی مراجعه می کند او را مجددا دستگیر و بازداشت می کنند. او پس از بازداشت در آگاهی شاهپور،به کانون اصلاح و تربیت و سپس به زندان گوهردشت کرج منتقل می گردد. پس از 2 سال بلاتکلیفی در زندان در خرداد ماه جاری وی را به دادگاه منتقل و توسط فردی بنام عزیز محمدی که تقریبا اکثر احکام اعدام در استان تهران توسط این جنایتکار صادر می شود مورد محاکمه قرار می گیرد. علی نصیری بر مبنای 2 اتهام مباشرت در قتل و نداشتن گواهینامه مورد محاکمه قرار گرفت.علیرغم فاصله زمانی بین دستگیری این نوجوان و روی دادن حادثه تصادف که چندین ساعت بعد می باشد.بازهم اصرار بر محکوم شناختن این نوجوان را دارند.پس از 2 سال بلاتکلیفی در بازداشت در آستانۀ مناسبتهای خونین خرداد ماه که توسط سرکوبگران بر مردم ایران تحمیل کردند خبرگزاری سپاه پاسداران معروف به فارس با دروغپردازی و وارونه جلوه دادن واقعیتها سعی دارد که این نوجوان را گناهکار معرفی نماید.علی نصیری که در سن 17 سالگی دستگیر شده است و بیش از 2 سال در بلاتکلیفی در زندان بسر می برد در حال حاضر در بند 5 زندان گوهردشت کرج بند جوانان زندانی است. 
به امید آزادی تمامی زندانیان سیاسی در زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران !

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، خرداد ۲۵، ۱۳۹۰

درخواست جمعی از شخصیتهای برجستۀ سیاسی ،دانشگاهی و وکلاء برای پایان دادن به اعتصاب غذای زندانیان سیاسی


درخواست جمعی از شخصیتهای برجستۀ سیاسی، دانشگاهی و وکلا از زندانیان سیاسی اعتصاب غذا کننده در بند 350 زندان اوین ( پیمان عارف،شاهین زینعلی ،جواد علیخانی و آرش صادقی) برای پایان دادن به اعتصاب غذا جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته شده است.
متن درخواست به قرار زیر می باشد:

عزیزان ، فرزندان رشید ملت،
شما در 10 روزی که اعتصاب غذایتان می گذرد نشان دادید که فرزندان غیور ایران زمین حتی در قلب زندان و اسارت نیز می توانند تخت حاکمان ستمکار را لرزانده، قدرت شان را به چالش بکشند!
شما کار خود را کردید و از جان گذشتگی تان را در راه ملتتان به اثبات رساندید . خون شریف هاله سحابی و هدی صابر نیز به شهادت یک ملت بر ذمه حاکمیت است و ایشان راه گریزی جز پاسخگویی و مسئولیت پذیری در مقابل این جنایت وجود ندارد!
لذا با توجه به نگرانی خانواده ها و افکار عمومی و اینکه شمایان سرمایه های یک ملت بزرگ و امید دموکراسی خواهان ایران هستید و نمی بایست بیش از این قربانی این روش حذف معترضین گردید،
چون پدرانی نگران امروز از شما می خواهیم به اعتصاب غذای خود پایان دهید.

دکتراحمد صدر حاج سید جوادی - دکتر محمد ملکی - دکتر داود هرمیداس باوند -
مهندس کورش زعیم ، گیتی پور فاضل- نرگس محمدی - تقی رحمانی 
فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

شنبه، خرداد ۲۱، ۱۳۹۰

22 خرداد روز همبستگی ملّت برای نابودی نظام استبدادی



22 خرداد سالروز اعتراض گسترده مردم ایران به انتخابات تاسف بار ریاست جمهوری که با گذشت 2 سال هنوزسایۀ ننگین حاکمان دیکتاتور بر سرزمین عزیزمان پاک نشده و جامعه ایران را به دروغ و حیله وادار به قبول داشتن این نظام استبدادی نموده اند . رژیم حاکم بر ایران به جای اینکه به خواست بر حق مردم گردن نهد و قدر شناس حقوقي باشد كه ازآنها دریافت می کند در انحراف خود پا می فشارد و حاضر به واگذاری قدرت به مردم نیست و تنها دراین دو سال گذشته هزاران تن را به شهادت رسانده و شماری را هم در صف اعدام و بسیاری از مردم شریف را به جرم قبول نداشتن نظام پلیدشان به حبس های طولانی مدت محکوم کرده اند.
گر چه مبارزه مردم در حال اعتلا ست و بر مبارزه جمعی ضمن گسترش دامنه فعالیتها با تصویر درست ناشایستگی های مدیریت نظام اقتصادی امكان سقوط آن را فراهم آورده است ولی دشواری تامین معاش و فشارهای پلیسی, مردم را به مرز عصبیت كشانده و سبب درگیریهای مكرر و کنشهای مخاطره آمیز تا سر حد تلاشی خانواده ها گردیده تا جایی که گاهی برای بدست آوردن لقمه ای نان, شرافت انسان ها لکه دارمي شود.مجموع عملکرد ناشایست و استبدادی مدیران ,رژیم زندانها را انباشته از زندانی های بی گناه کرده است .آنچنان که نه تنها دیگر توان پذیرش زندانی را ندارد بلکه از دادن خدمات اولیه هم به آنها عاجز است.رژیم ولایت فقیه خوب می داند که خشونت علیه مردم تنها جسارت مردم را افزایش می دهد نه عمر نظام را پس به خود بیایید و دست از کشت و کشتار مردم بی گناه  بردارید وبه خواسته های مردم که آزادی و دموکراسی برای ایران بزرگ است عمل کنید !
آزادی حق طبيعی و مشروع مردم است و سركوب حربه ای ضد بشری است در دستان ديكتاتورها. 22 خرداد يادآور روزی است كه رژيم استبدادی حاكم بر ايران فضای سياسی كشور را آنچنان بحرانی وآزادی را طوری خفه كرده بود كه مردم دردفاع از حقوق شایستۀ خود جز مقابله به مثل چاره ديگري نداشت.به امید روزی که ایران آباد و آزاد داشته باشیم و سایۀ حاکمان دیکتاتور بر سر ملّت شریف ایران برای همیشه برداشته شود !



ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

جمعه، خرداد ۱۳، ۱۳۹۰

منافق کیست ؟ و منافقین چه کسانی هستند؟(ارژنگ داودی)



دست نوشته ای از زندانی سیاسی ارژنگ داودی در مورد مدت زمانی که در سلولهای انفرادی بند1 زندان گوهردشت کرج تحت شرایط غیر انسانی قرار گرفته بود و همراه با سایر زندانیان اقدام به سر دادن شعار "مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بر خامنه ای نموده بودند" و زندانبانان ولی فقیه به پرونده وی اتهام جدیدی مانند منافق افزودند جهت انتشار در اختیار "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" قرار گرفته است که متن آن به قرار زیر می باشد:
با یاد خدا،
آزادیخواهان جهان،
هم میهنان گرامی،
به استحضار همگان می رساند که از تاریخ 4/2/90 به بهانه های پوچ از سوی اداره منحوس حفاظت و اطلاعات زندان رجایی شهر به سرپرستی شخصی به نام فرجی نژاد که روی ساواکی ها را سفید کرده به بند 1 سالن متعفن 2 سلول انفرادی تنک و تاریک شماره 12 منتقل شدم .در اعتراض به این بی عدالتی فاحش و زورگویی عریان در حضور رئیس بند 1 به نام آقای گرامی و پاسدار بندها از جمله میرزا آقایی که خود و برادرش از چماقداران بالفطره هستند و نیز تعداد زیادی زندانیان سالن های عمومی 1 و 3 با صدایی رسا و بسیار محکم شعارهای «مرگ بر اصل ولایت فقیه و مرگ بر خامنه ای سر دادم» . هر چند که این حرکت کوبنده در همان وقت موجب مشاجره لفظی و متعاقب آن درگیری فیزیکی با پاسداربندها شد ولی چند روز پیش متوجه شدم روی کارت شناسایی اینجانب که فرم مخصوص زندانیان است و اصطلاحا به آن کارت و عکس می گویند و تمام مندرجات روی آن به صورت تایپ کامپیوتری می باشد روبروی نوع جرم که از قبل اقدام علیه امنیت تایپ شده با خودکار قرمز پرانتزی باز کرده و با دست نوشته در پرانتز نوشته اند منافق. 
ضمن افتخار به این حقیقت که هیچ گونه مشابهتی با کارگزاران رژیم فسادپرور ولایت فقیه نداشته و ندارم به طور خلاصه و مختصر و به عنوان مشتی نمونه خروار به شرح زیر اعلام می دارم که منافق کیست؟ و منافقین چه کسانی هستند؟ تا خود باری دیگر هم بخوانید حدیثی مفصل از این مجمل. 
منافقین عموما کسانی بودند؛ که سالهای قبل از انقلاب 57 ایرانیان در مبارزات مردمی علیه نظام ستم شاهی کمترین نقش را داشتند ولی پس از پیروزی انقلاب از احساسات پاک مردم سوء استفاده کرده با موج سواری بر شانه های مردمی به پا خاسته به آرمان های آنان خیانت ورزیدند یا کسانی که بعضا در روزهای پایانی انقلاب به صف مبارزه پیوستند ولی پس از پیروزی انقلاب را خان یغما تصور کرده و از یک سو به چپاولگری پرداخته و از سوی دیگر هزاران مبارز راستین و اصیل را به مسلخ و محبس فرستادند. 
منافقین همان های هستند که پس از فرار شاه انقلابی شدند کسانی که روزی طوطی وار فریاد می زدند درود بر بازرگان چریک پیر ایران و روزی دیگر شعار می دادن مرگ بر بازرگان پیر خرفت ایران و ...علی هذا
منافقین کسانی هستند که فرصت انقلاب را غنیمت شمرده و به طمع مال و جاه انقلاب بزرگ ما را به راست کشاندند و 32 سال است علیرغم ایجاد بحران های گوناگون سیاسی ،اجتماعی، افتصادی ، فرهنگی ، بین المللی ... عقب افتادگیهای علمی ، صنعتی ناشی از آن و نیز علیرغم تمام هزینه های ناگواری که بر ما تحمیل کرده اند هنوز حاضر نیستند کنار بروند. این تازی زادگان و تازی زدگان چنان شیفته قدرت و ثروت شده اند که با وجود کهولت سن و32 سال ایجاد فضاحت های پی در پی در عرصه مدیریت کلان جامعه حریصانه و به ضرب شمشیر به یکه تازی های خود ادامه می دهند 
منافقین همان هایی هستند که خون ما را در شیشه کرده اند و برای مقابله با اعتراضات همگانی پول مردم را صرف خرید کلاه خود ، باتون ، شوکر و سایر ابزار سرکوب می کنند آنهایی که به خاطر یک کشیده و چند روز زندان یا چند ماه تبعید خود را چنان محق می دانند که یک تنه به جای یک ملت تصمیم می گیرند. طی 32ساله گذشته از شاهانه ترین امکانات استفاده نموده و روزانه میلیاردها تومان ثروت ما را به منظور حفظ و نگهداری قدرت پوشالی خود بر دوش ستمدیدگان تحمیل می کنند. 
منافقین همان هایی هستند که خود و فرزندانشان 32 سال است به خرج و هزینه ملت چریده اند و فربه شده اند .همان گدا زادگانی که انقلاب را فرصتی برای غارت و چپاول معنا می کنند همان قداره بندان ، همان ارازل و اوباش ،همان لات و لوت هایی که از انواع راندهای سیاسی ، اقتصادی و آموزشی .... طلب کارانه استفاده کرده ما ایرانیان اصیل را شهروندان درجه 2 قلمداد نموده و خودپرستانه به ریش مردم مظلوم ایران خندیده اند. 
آری منافقین همان کسانی هستند که در هنگام پیروزی انقلاب 57 با وجود کبر سن نه به مدرسه رفته بودند و نه سواد حوزوی داشتند ولی از سر عقده گشایی حتی ساحت علم را نیز ملبس کرده و بدون برخورداری از کمترین استعداد تحصیلی یا غیر تحصیلی خود را به القاب دانشگاهی یا حوزوی مزین نموده اند افراد مفلوکی که با حماقت محض خود را نه خدمتگزار بلکه رهبر و ولی مردم و جانشین خدا و پیامبر و ائمه می پندارند ولی تنها کتابی را که تحت عنوان فقه امام حسن (ع) ترجمه کرده اند را مزورانه تفسیر نموده اند تا دستشان رو نشود.
آری منافقین همان هایی هستند که وقاحت را شرمسار سفاهت کرده اند.
با این همه از زندان مخوف رجایی شهر اعلام می دارم که در طول تاریخ چند هزار ساله خود که علیرغم هجوم مغول ، ترک ، تاتار و تازی همچنان استوار ایستاده ایم و تا ایرانی هست ایران هرگز نمی میرد! به یاری خدا ایرانیان مبارز به زودی طومار این آزادی ستیزان مردم کش را بر می چینند تا آزادی ، دموکراسی و عدالت در سراسر این سرزمین اهورایی منتشر شود.
به امید آن روز،
زندانی سیاسی ارژنگ داوودی
سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج
خرداد 1390


http://hrdai.blogspot.com/

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

پنجشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۹۰

واقعیت مرگ هاله سحابی پارگی طحال بود نه ایست قلبی ..!

گرفتار حاکمیتی شده‌ایم که حتی به مراسم تشییع و تدفین رفتگان نیز رحم نمی‌کند و مأموران حکومت عزاداران را بجای دلداری لت‌وپار می‌کنند و جنازه را می‌دزدند این اقدامات از سوی حاکمان جنایتکار رژیم آخوندی لکه ننگی است که چهره سیاه استبداد دینی را بیشتر از پیش نمایان می کند.
هاله سحابی، ۵۶ ساله،فعال سیاسی و پژوهشگر دینی به هنگام فوت پدرش که در یکی از زندانهای مخوف جمهوری اسلامی ایران زندانی بود برای شرکت در تشییع جنازه پدرش وخاکسپاری آن مرحوم مرخصی می گیرد تا هم چون سایر بستگان برای همیشه از پدر عزیزش وداع گوید اما خود او نیز برای همیشه از دست این سران منفور ولایت جهل و نادان رهایی یافت و به شهادت رسید (روحشان شاد ).این فاجعۀ بزرگ در حالی اتفاق افتاد که خانم سحابی عکس پدرش را در دست گرفته بود که يک سری نيروهای لباس شخصی به وی حمله کردند که عکس را از او بگيرنداو سپس به سمت تابوت می رود اما او را با ضرب و شتم از جنازه دور می کنند و با خود می برند.هاله سحابی پس از مداخله ماموران لباس شخصی و درحالی که فضای مراسم بسيار متشنج بود و پس از اينکه ماموران جنازه پدرش را با خود ببردند مورد ضرب و شتم قرار می گیرد و به دنبال آن پس از اينکه به درمانگاه لواسان برده شود به شهادت می رسد.»

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed

چهارشنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۹۰

اعدام یکی از هم وطنان بلوچ در زندان اوین همراه با چند زندانی دیگر


صبح امروز(چهار شنبه 11 خرداد 1390)  عبدالحمید ریگی یکی از هم وطنان بلوچ  همراه با چند زندانی دیگر در زندان اوین اعدام شدند.این حکم در  حالی صورت گرفت که خانواده و وکیل نامبرده  از اجرای حکم بی اطلاع بودند. این زندانی اعدام شده بیش از 8 ماه  که از داشتن ملاقات با خانوادۀ خود محروم بود.
زندانی اعدام شده عبدالحمید ریگی 36 ساله همراه با   محمد ریگی 40 ساله  ، سال 1385 در بزرگراه خلیج فارس تهران در پی درگیری با نیروی انتظامی در حالی که هر دو مورد اصابت گلولۀ آنها قرار گرفته بودند دستگیر شدند و به آگاهی شاهپور منتقل شدند آنها به مدت 5 ماه تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار داشتند.سپس به زندان گوهردشت کرج منتقل شدند.این دو زندانی در شعبه 15 دادگاه انقلاب توسط صلواتی معروف به قاضی مرگ مورد محاکمه قرار گرفتند و تحت عنوان محاربه به 2 بار اعدام محکوم شدند.
بنا به گذارشات فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران صبح امروز وقتی که همبندیان عبدالحمید ریگی برای گرامیداشت وی در بند 1 زندان گوهردشت کرج در حال برگزاری مراسم گرامیداشتی بودند مورد یورش گارد زندان واقع شدند و مراسم گرامیداشت این زندانی را بر هم زدند. گارد زندان همچنین وسایل شخصی زندانی اعدام شده را جمع آوری و با خود بردند. 
علیرغم گذشت چندین ساعت از اعدام های امروز در زندان اوین هنوز قوۀ قضاییه و رسانه های حکومتی سکوت پیشه کرده اند و به نظر می آید علاوه بر اعدام های علنی که تقریبا روزانه اعلام می شود. اعدام های گسترده پنهانی توسط رژیم ولی فقیه در زندانهای مختلف ایران در جریان است.

ارسال به: Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Cloob :: Oyax :: Delicious :: Stumbleupon :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed